16 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیسا انتشار: 4 سال پیش 300 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام خوشگلا یادتونه گفته بودم من یک اسلاید رو ریاد مینویسم ولی هرچه زیاد مینویسم نمیاد میگه زیاده بخاطر همین کم مینویسم عوضش اسلاید شو زیاد کردم
لطفا بالا رو بخونید ) هرچه سعی میکردم ادرین و مرینت رو از هم جدا کنم نمیشد ( فردا) صبح از خواب پاشدم و موهامو شونه کردم و یک لباس قرمز خوشگل پوشیدم و رفتم انگار دیر رسیده بودم در زدم گفتند بیا تو رفتم و اعدای احترام کردم و گفتم صبح بخیر علیا حضرت و ملکه اونا هم گفتند صبح بخیر وایساده بودم که املی گفت
وایساده بودم که املی گفت= عزیزم مرینت بیا کنار ادرین بشین قرمز شده بودم رفتم نشستم داشتم فکر میکردم که غذا چه خوشمزه هیت و یه حسی دارم که چشمم به کاگامی افتاد غذا تو گلوم گیر کردم داشت چپ چپ نگاه میکرد انگار میخواست با چشماش منو بخوره ادرین= مامانم گفت که مرینت بیاد کنار من بشینه نمیدونم هم خوحال بودم هم نه امد نشست که دیدم مرینت یه جوری شده برگشتم بهش گفتم = طوری شده مری= دیدم ادرین گفت طوری شده دیگه داشتم شبیه لباسم میشدم گفتم نه مرسی دیدم کاگامی بیشتر چپ چپ نگاه میکنه ادرین= برگشت اونطرف دیدم کاگامی به مرینت چپ چپ نگاه میکنه واقعا انگار داشت مرینتو میخورد نمیدونستم چی بگم ولی ترسناک بود وقتی دید من دارم نگاه میکنم گیافشو کیوت کرد ( البته کیوت نشد و بیشتر شبیه گ*و*س*ف*ن*د* بود ) ( بچه ها اینو تو دلش گفت ) که مامانم برگشت به مرینت گفت
که مامانم برگشت گفت مرینت عزیزم بعد اینکه صبحانتونو تموم کردید بید تو اتاقتون استراحت کنید بعد بیاین برای تمرین شمشیر و کاراته از این جور چیزا منو مرینت گفتیم باشه که کاگامی گفت اهییم (یعنب بله) املی= اوه راستی کاگامی تو با ادرین و مرینت تمرین نمیکنی بزار این دوتا باهم تمرین کنند پادشاه= موافقم کاگامی اخه تو هر تمرین با ادرین بودی کاگامی= ولی ولی اگه من نرم شاید نتونند اینکارو بکنند و شاید کارای بد کنن
ادرین و مرینت با داد گفتند = چه کاریییییییییییی کاگامی= خوب از او...-- ملکه= ر کاری کرده باشند به ما مربوط نیست مری= اخه ما چه کاری میتونیم بکنیم اولا تو کاری که میگی متوجه نشدم چه کاری دومم اگه ما کاری بکنیم یا مثل تمرین کنیم یا نکنیم به ملکه وپادشاه میگیم بعد دیدم ادرین گفت بله کاگامی هیچی نگفت ادرینا = خب خب کاگامی دیگه بهتره کنار داداشم نباشی اخه خوب نیست کگسی که ازدواج میکنه یک دوست صمیمی دختر داسته باشه اونم دختری که از اول عاشقش بود مری= به فکر فورو رفتم و گفتم با اجازه میشه من برم اتاقم غذامو خوردم امیلی و پادشاه =البطه مری= ممنونم سر ورم و رفتم رفتم تو اتاقم و یکم خوابیدم و فک ر کردم به چند ساعت دیدم ادرینا = بعد اینکه غذا تموم شد مرینت رفت اتاقش و داداشمم رفت بعد چند ساعت رفتم اتاق داداشم تاق تاق صابخونه ادرین= بیاتو ادرینا ادرینا= سلامی داداشی ادرین گفت سلا خوب که امدی میخواستم صدات
میخواستم صدات کنم میشه به مرین بگی بیا ادرینا= اووووو عشق بازیه مگه نه ادرین ادرریییییینااااااااااااااااا میخوام به تمرین برسیم کار دارم ادرینا باشه باهش حالا اعصبانی نشو من میرم بای از اتاق داداشتم امدم و رفتم اتاق مرینت در زدم مری= یهو دیدم در زدند بلند شدم و درو باز کردم دیدم ادرینات بلش کردم و گفتم بیا تو گفت نه مرینت فقط امدم بگم حاظر شو داداشم میگه کار داره باید به کارهاش برسه میگه اگه میشه بیا تمرین مری= اوو باشه یکدقیقه بزار اماده بشم میام اتاق تمرین ادرینا = باشه مری= ادرینا رفت منم لباسم رو پوشیدم و کنار میز که ادرینا واسم یک شمشیر اورده بود رو برداشتم و پشتم گذاشتم(عکس همین پارت) خوشگل شده بودم و رفتم اتاق تمرین دیدم ادرم اونجاست
ادرین = دیدم یکی امد اون مرینت بود چقدر خوشگل شده بود و بهم سلام کرد مری= رفتم بهش سلام کردم اونم کرد گفت چون باهر اولته برات اسون میگرم منم گفتم واقعا!! بهم حمله کرد منم شمشیرم و برداشتم و از خودم دفاع کردم گفت اووو میبینم که تازه کار نیستی منم گفتم اره تو هم نیستی از زبان بنده= مرینت و ادرین باهم مبارزه میکردن در عین حال ملکه و پادشاه امدند میلی وای ببین چقدر قشنگ خوب از خود دفاع میکنند پادشاه اره
داشتم همینجوری از خودم دفاع میکردم که شمشیرمو انداخت زمین و شمیرشو سمتم گر منم دستمو برده بودم بالا تا از سینم که گفت باختی منم گفتم واقعا یه پشتک زدم و شمیرشو انداختم و شرو کردم به کاراته بازی اخرش من اونو زمین انداتم دستمو طرفش دادم و دستمو گرفت و گفت وای تو منو شکست دادی من گفتم شاید تو شمشیر بازی خوب نباشم ولی تو کاراته و تیر کمان عالیم ادرین= اره انگار خوب هستی بیا بازم باهم بدیم مری= باشه از زبان بنده
از زبان من= مرینت و ادرین تا شب یا هم مسابقه دادند ادرینا = شب رفتم دیدم هنوز باهم مسابقه میدن داد زدم داداش مگه کار نداشتی مری= اره ادرینا گفت زود شروع کنیم که شما به کارتون برسید ادرین وایی حالا این گندو چطوری جمع کنم اها ) دیگه دیر شده بهتره بریم استراحت کنیم مری = اره
مغزم هنگ کرددد پیام بازرگانیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی با تست داستان شاهزاده های دیوانه 4* همراه ما باشید از شبکه تستچی
رفتم تو اتاقمو خوابیدم صبح بیدار شدم رفتم صبحانه خوردم مثل همیشه کاگامی یه جوری نگام میکرد فکر کنم بخاطر ادرین بود
گابریل =پرنسسس مرینت ما فردا یک جشن رقص ترتیب دادیم به پادشاه تام و ملکه سابن گفتیم بیاین جشن گفتم که خودتون فردا به جشن برسید از ادرین شنیدم صلیقتون خوبه مری= چیاز ادرین درین = پدررر اوو اره چون یادته اتاق کار منو تزعین کردی گفتم صلیقط خوبه گابرین = چیییییی یعنی پرنسس کار کرده تو مجبورش کردی ادرین ادری= نه بابا خودش تزعیین کرد من خبر نداشتم مری= بله سرورم گابریل= خب حالا کار جشن رو میکشی مری= بله سرورم گابرین = ممنون
امیلی= اوووو راستی یه چیزی یادم رفتم شمادوتا تو اون جشن میرقصید (مرینت که درحال چای خوردن بود) مری= اووههه اوهه اوهه (سرفه کرد) چییی امیلی = اره عزیزم این جشن برای ازدواج شماست مری = بله خب با اجازه من برم رفتم و داشتم تو سالن پرسه میزدم که یهو
کاگامی = بعد اینه مرینت ع.و.ض.ی. رفت منم گفتم منم با اجازه میرم رفتم که به مرینت گفتم مری= که یهو یه صدا امد گفت دست از سر ادرین بردار برگشتم دیدم کاگامی گفتم چی کاگامی گفت بله منم اگه دست از سرش بر نداری بد میبینی گفتم مثل میخوای چیکار کنی ( از ادرین خوشم نمیاد ها ولی خوشمم نمیاد کسی بهم زور بگه ) برگشتم به راهم ادامه دادم که یک دفعه پشتم درد سوزش گرفت برگشتم دیدم کاگامی چاقو رو تو کمرم فرو کرده گفتم= ت..تو..تو..چی..کار..ک..ردی ( به زور گفت خودتون اداشو در بیارید) و یه خنده ی شیطانی کرد و رفت من افتادم دیدم از موهام داره اب میاد خیلی اعصبانی بودم کاملا بدون روح بودم هیچ احساسی نداشتم( بچه ها اگه قسمت های قبلی رو خونده باشین من گفتم وقتی مرینت یه چیزیش میشه یا اعصبانی و خوشحال و شوکه از موهاش اب میاد )
منم افتادم و دیگه چیزی نفهمیدم فلش بک برگردیم عقب ادرینا = وقتی کاگامی رفت مشکوک بودم چند دقیقه ای بعد گفتم من دیگه میلندارم خداحافظ مامان وقتی بیرون امدم و درو باز کردم یکمی که رفتم جلو همه جا اب بود یکمی که رفتم جلوتر دیدم مرینت توی خون و اب غریق شده یه جیغ خفیف و خفیف کشیدم ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
یه جیغ خفیف و خفیفتر کشیدم ادرین = بعد رفتن ادرینا چیزی نگشسته بود که ادرینا یه جیغی کشید که فکر کنم تا باغ رفت اخه ادم های باغ امدند طرف قصر بلند شدم و بدو بدو رفتم دیدم همه دور ادرینا جمع شدن رفتم جلو دیدم مرنیت غرق خونه و یه چاقو تو کمرش فرو زده چشمام پر اشک شده بود موهام از اعصبانی داست میدرخشید وگرمایی میداد( اگه قسسمت های قبلی رو خونده باشید میفهمید که ادرینم قدرت خوشید داره و مرینت قدرت اب ) دیگه موهام داشت اتیش میگرفت کسی نمیتونستند از گرمایی نزدیکم شوند به جز ادرینا اخه اونم بخشی از قدرت منو داشت ولی فقط اینه که تو گرمایی مقاومت کنه که یهو
خوب بچه ها ببخشید جای هیجانیی ککا کردم نضر هارو به 15 برسونید ممنون لایک و کامنت فراموش نشه دوستون دارم منتظر پارت بعدی باشید
16 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
قسمت بعد رو نمی زارییییییییییییییییییی
سلام گلها پارت بعدی یعنی پارت 5 امده منتشر شده برید بخونید امید وارم خشتون بیاد
داستانت عالیه و من ازش خیلی خوشم اومده پارت بعد کی میاد
ممنون پارت بعدی گذاشتم ولی هنوز نیومده خودتون میدونید تست معمولی 5 روز طول میکشه و داستان دو هفته و شاید کمتر ولی گذاشتمش
و بچه ها من اون داستا ن عروسک من رو ادامه ندادم به جاش میراکلس دیگه ای نوشتم این بار پری دریایی هست که مرینت هست و ادرینم شاهزاده انسانه ( شاید فکر کنید مپل اریل هست ولی مپل اریل نیست)
به نظرم باید فوقالعاده باشه میشع لطفا اسمش رو بگی
ععععاااالللییی بود
ممنون
عالی بود خواهش میکنم سریع تر پارت بعدی رو بزار
ممنونحتما ولی باید به داستان عروسک من رو بنویسم
عالیییییییییییییبییییییییییییییییییییییییییییییی عالیییییییییییییبییییییییییییییییییییییییییییییی عالیییییییییییییبییییییییییییییییییییییییییییییی عالیییییییییییییبییییییییییییییییییییییییییییییی عالیییییییییییییبییییییییییییییییییییییییییییییی عالیییییییییییییبییییییییییییییییییییییییییییییی عالی ترین داستانی که خواندم
حتی از شاهزاده ی روانی هم خیلیییییییییییییییییییییییییییییی بهتره
اگر تونستی لطفا به تست های منم سر بزن
خیلی ممنونم منم اینطور هارو دوست دارم حتما سر میزنم
عالی
ممنون
خوب بود
ممنون
عالیییییییییی بوددددددد لطفاً پارت بعدی رو زود بذار 💐 به
ممنون چشم اگهخ وقت کردم میزارم