برید بخونید
شب بود وقت خواب شد امروز هم خسته پرواز بودیم هم کلی خوش گذرونی کردیم ولی نه من نه کوک خوابمون نمی برد من همش توی جام تکون می خوردم و خوابم نمی برد
کوک با صدای اروم:هی ا/ت بیداری:؟
من:ارهههههه توم بیداریی چرا نمی خوابییی
کوک:خوابم نمی بره
من:منم ممممم نظرت چیه بریم پشت بوم
کوک:ارهههه بریممم
رفتیم تو بهار خواب بالاش شیشه بود و کاملا اسمون پر از ستاره معلوم بود ولی اونجارو هم پر کرده بودم از عکس کوک باهم کنار هم خوابیدیم سکوت همجا رو گرفته بود که کوک گفت ا/ت حق نداری خونه خودمونو هم پر کنی از عکس من باید عکس خودمون دو تا با بچه هامون
من:بچه ها موننننننن
کوک:اره پنج تا بچه می خوام
من: اوووووو چه خبرههه یه نگا کن منم انسانم
کوک:اووو شوخی کردم ولی دو تا بچه می خوام ها اینو بگم
من:دو تا اشکال نداره
و باهن خندیدیم داشتیم باهم حرف می زدیم که یهو در باز شد و من پریدم بغل کوک جیغ زدم
وقتی چشامو باز کردم دیدم عسل دست تهیونگو گرفته و دارن منو کوک و نگا می کنن
منو عسل :شما اینجا چیکار می کنید ما اینجا چیکار می کنیم یا شما (کلا هماهنگ بودیم) ویکوک هم داشتن به ما دپ تا می خندیدن
کوک:خبب تهیونگ خان از تنهایی در اومدی نههه
تهیونگ:اره دا وقتی عسل باشه من هیچ غمی ندارم
من:باشه عسل شما برید بهار خواب روبرو ما یه حرفایی میزنیم که به سن شما دوتا نمی خوره (درحالی که تهیونگ و عسل از منو کوک بزرگ تر بودن)
تهیونگ:اووو اوووو ا/ت بانی مون رو نکنی یه ددی هاتتت از دست ندیمش خدا به همراهتون بایی ما بریم
کوک:اووو تهیونگ اقااا می دونم نقشت چیه یادت رفته من کیم گلدن مکنه هستم و یکی از قدرتام اینه که می تونم رهن بخونم عسل رو بی جون نکنی
تهیونگ:اگه تو ا/ت رو بی جون نکنی منم نمی کنم ما ا/ت رو فردا نیاز داریم
من:فردااااااااااا کوککککک بخوابببببببببب
کوک:ای واییییییی
عسل :فردا چی چی شده کجا می رید (کره ای بلد بود)
من:فردا باید برنامه ظبط کنیم واییی اصلا یادم نبود باید سونگ رو هم میاوردم(دستیار میکاپر یعنی من بود)
کوک:اییی وای تو که بدون اون هیچی نیستی
یکی زدم به بازوی کوک دستم درد گرف گفتم :اییی کوک چی می گی اون دستیارمه دووما تو چرا انقدر بازو هات قویه هواسم نباشه سرم بخوره بهش سزم تزک می بره
کوک:باشه اینجوریم نیس خب یکی از دوستای اینجات که میکاپریش خوبه بگو بیاد
عسل:اووو ا/ت ماهک رو بیار
من:اوووو خوبه تازه از عکسی که به جیمین نشون دادم اون عاشقش شده بود بنظرت خوابه راستی هنوز ارمی مونده
عسل :اره ارمی هستش و دو اتیشه جیمین لاوره زنگ بزن اون شبا نمی خوابه ارایشگاه رو تمیز می کنه
تهیونگ:حالا چرا کره ای حرف می زنید می خواین ما هم بفهمین چی می گیم
منو عسل :ارههه الان مهم اینه زنگ بزنم به ماهک
من: الو ماهک سلام
ماهک : سلام عسل خوبی
من:ماهک ا/ت هستم
ماهک:ا/تتتتت
من :اره الان وقت این حرفا نیس فردا حرفای خودمونو می زنیم الان برات دوتا خبر دارم
ماهک :خیر باشه این وقت شب
من: اره خیره ولی حتما باید بخوابی امشب
ماهک:اووو باشه حالا بگو
من:نمی تونم کامل بگم ولی ببین فردا با وسایل میکاپ میای برج میلاد اوکی راستی برات شوهر پیدا کردم
ماهک: من حوصله شوهر موهر ندارم ولم کن
من:حتی اگه دوسش داشته باشی
ماهک:حالا کی هست
من:فردا می بینی
ماهک:اووو باشه خدافززز ....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالی بود
چرا
انقدر
کم
نوشتییییییییییییی
عالی بود آدامس رو بزار تا از گوشی نیومدم خفت کنم😂
داستانت عالی بود ولی این پارت رو خیلی کم نوشتی
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار