سلام من اومدم با پارت 2 ?امیدوارم که خوشتون بیاد این پارت خیلی خوش حال کننده هست ?و اگه پارت های قبلی رو نخوندید اول اونا رو بخونید چون به هم مربوطه
الیا گفت : باور نکردنیه مرینت : اره من خودمم خیلی تعجب کردم الیا : ممنون مرینت کاری نداری ؟ خداحافظ مرینت : نه کاری ندارم خداحافظ مرینت: تیکی دارم از خوش حالی میمیرم امروز بهترین روزیه که تا حالا داشتم تیکی : خب مگه چه روزیه ؟ مرینت : امروز کلویی باهام دوست شد ادرین هم می خواد بیاد به خونمون تیکی : اهان . در همون موقع زنگ به صدا در امد مرینت در را باز کرد ادرین بود مرینت : سلام ادرین ...چیزه ...ام خوبی؟ ادرین: سلام مرینت خوبم تو خوبی ؟ یادته تو کلاس قرار گذاشتیم که من بیام خونتون الان هم اومدم مرینت : ام.... نه... یعنی اره ... اره یادمه بیا تو . ادرین اومد تو اتاق مرینت . ادرین : مرینت می خواستم بهت بگم که فردا ساعت 3 یه جلسه ی عکاسی دارم می خواستم تورو هم دعوت کنم میای ؟ مرینت:البته ادرین : ممنونم مرینت مرینت: ادرین منم یه چیزی رو می خواستم بهت بگم چند دقیقه پیش الیا زنگ زد و گفت یه مهمونی ترتیب داده و گفت کیا رو دعوت کنم من تورو هم گفتم ساعت 6 هست اگه میشه ... بیا ادرین : حتما میام. مرینت : ممنونم . بعد از ادرین خداحافظی کرد و ادرین رفت بعد مرینت دید که فکر میکنی چی دید؟
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالیییی
عاااالی بود
عالییییی
سلام چقدر بد شود که آدرین به مهمونی نرسید😭
من خیلی دلم براش می سوزه🙁
اما رمان جالبی بود پارت سه رو هم حتما میبینم
😭😭😭
تو رو خدا بعد رو بزار . مردم از بس بعدی رو نزاشتی گلم . ععععععععععععععااااااااااااااااللللللللللللللییییییییییییی
ممنون عزیزم باحال بود منتظر بعدی ام???