خوب دیدم داستان زیاد طرف دار نداره گفتم زود تمومش کنم 🥲
(خوب ببخشید دیر شد اخه وقت نداشتم🥲) داستان از زبان ا/ت:ا/ت:ااااااه بی احساس برو بابا 😐🖤 جین:🤣🤣 جیمین با این واکنشی که نشون دادی خوردم کردی🤣ا/ت:🤣 راستی کوک کجاست؟ جین:هنوز داره گیم میزنه🥲چرا بهش اجازه دادی الان تا فردا هم میخواد گیم بزنه🥲ا/ت:من میرم پیش کوک😐🤚 جین :اصلا شنیدی چی گفتم؟ 🤦♀️ا/ت:اره🤣بعد رفتم سمت اونایی که کوک اونجا بود رفتم دیدم نشسته تو اتاق من🥲 درو که باز کردم کوک بلد گفت:اااااااه جین برو بیرون بابا مگه نمیبینی کار دارم 😡🤬ا/ت:منم بابا جین کیه😐 کوک:حالا هردختری که هستی😡 رفتم هدفون رو از کوشش کشیدم و در لب تاب هم بستم و با اصبانیت تمام نگاهش کردم😡🤦♀️کوک:هوییییییی چی کار داری میکنی🤬بعد رو به من برگشت و تا منو دید اب دهنشو قورت داد. داستان از زبان کوک:اِاِاِ ا/ت جونم توییییی😇ا/ت:هر کی که باشم تو واقعا این جوری با هیونگات رفتار میکنی🤬
20 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
من و نامجون رو ادامه نمیدی؟
چرا داستان هارو دارم دونه دونه مینویسم الان دادم من و کوک رو مینویسم. بعد باید کامنتا باید بالای ۱۰ تا بشه 🤌🥲
خسته نباشی❤
عالی بود❤
ممنون🏳🌈