
بریممم. ببخشید پارت دو یکم طول کشید برای امتحانا بود😘
حدود ۳ ماه از آودیشن دادن من میگذره. پیش خانم پارک تقریبا همه چیز هایی که یه کارآموز باید میدونست رو کار کردیم. خانم پارک میگفت باورش نمیشه من توی فقط ۳ ماه بتونم کل نکته ها و آموزش های لازم رو یاد بگیرم. امروز صبح..... ساعت ۶ شد و زنگ خورد. به زور از تخت جدا شدم . بعد از شستن دست و صورت و خوردن صبحانه با دایی مامان بلند شدم برم لباس بپوشم که دایی گفت: آیدل کوچولو من امروز بهترین روز زندگیته یه تیپ خفن بزنی ها!!!! منظورشو از آیدل کوچولو بهترین روز زندگی نفهمیدم. خلاصه رفتم که تیپ خفن بزنم😂 یه دامن ۴ خونه طوسی سفید با یه پیرهن یقه اسکی صورتی و یه نیم بوت طوسی پوشیدم. یه گردنبند که یه پلاک پروانه کیوت داشتم هم گذاشتم. مو هامو از دو طرف گوجه ای خرگوشی بستم. خیلی کیوتو بود😄 کولمو برداشتم و رفتم که با دایی و مامان برم. ** به به کیوت خرگوشی دایی بریم که بریم بریم داییی جونممممممم
رسیدیم کمپانی، مامان رفت سر اتاق خودش دایی هم منو داد دست خانم پارک و رفت دانشگاه. ** صبح بخیر خانم پارک * صبح بخیر دلوین عزیزم. امروز دیگه آخرین جلسه کارآموزیته آیدل کوچولو😄😄 * خانم پارک مث دایی بهم گفت آیدل کوچولو🤔 چه خبره امروز؟؟ * اهم اهم دلوین خانم.. ** بله بله * الان میخوایم چیزایی که تا الان یاد گرفتیم رو با هم تمرین کنیم. خب از رپ شروع میکنیم. بیا این ورقه رو بگیر یه شعری دارای ۳۵۴ کلمه س . میخوام ببینم رکورد ۲ هفته پیشتو میشکنی یا نه ** چشم..... بعد ۳ ساعت تمرین نفسگیر.... *خوب دلوین خانم خسته شدیم دیگه. البته اینم بگم تو خییلی محشری. عالی بودی. تو دیگه همه چی رو یاد گرفتی. آفرین😃👏🏻👏🏻 ** واقعاااا؟ ینی الان میتونم آیدل شمممم * معلومه. البته یه خبرایی هم هس😉 چه خبرایی؟ * حالا بماند تایم نهارههههه ** آخ جوووون. نهار چقد گشنمه😁 * ایی شکمو . مامانت وقتی داشتی تمرین میکردیم یه ظرف غذا آورد گفت این گورمه سب... سب ... سب نمیدونم چی چیه😅 آورد واسه نهارت فک کنم غذای ایران باشه. نه؟
😂😂 بله اسمش قورمه سبزی. یکی از خوشمزه ترین غذا های ایرانی😊 *خب باشه برو نهارت رو بخور خوشگلم **خانم پارک میشه میشه باهم غذایی که مامانم درست کرده رو بخوریم؟ * اممم خب اون مال توعه ** آره ولی شمام یه بار غذا های ما رو امتحان کنید. مطمئن باشید خوبه * باشه بدک نیست بریممممم ظرف ها رو رو میز چیدم غذا رو هم کشیدم. خانم پارک با تعجب به خورش نگاه میکرد ** اممم بایداین خورشت رو بریزیم رو برنج. البته شاید ظاهرش خوب نباشه ولی طعمش عالیهههه با خانم پارک شروع کردیم به خوردن. مث اینکه خیلی خوشش اومده😄😄 خلاصه نهار رو خوردیم اومدیم دوباره سر تمرین. تا خانم پارک اومد حرف بزنه. یه دفعه صدای در اومد و یکی اومد تو. رئیس کمپانی بود. سلام سلام دلوین کوچولو. خوبی بله ممنون تو این چند ماه همه جلساتت رو زیر نظر داشتم عالی بود. تو خیلی خوبی ممنون . خیلی ممنون خب بیا که برات یه سوپرایز دارم آیدل کوچولو * آیدل کوچولو؟ جریان چیه امروز همه بهم میگن آیدل کوچولو؟؟ ** به زودی میفهمی بعد دستمو گرفت و راهی اتاق خودش شدیم.
بعد در رو باز کرد.... میدونید با چه کسی مواجه شدم. کیم نامجونننن. لیدر بهترین بوی بند جهان....😱😱 سسسس سلام سلام دلوین کوچولو. چقد شما خوشگلی مم مم ممنون آقای رئیس: خب دلوین خانم بهتره با لیدر گروه جدیدت آشنا بشی ** چییییی؟ گروه جدید ینی چی؟ نامجون: دلوین خانم تو توی دنیا تکی. چون بهترین صدا و استعداد تو هر زمینه خوانندگی داری. من همه جلسات کارآموزیتو دیدم. تو از امروز عضو هشتم بی تی اس هستی * مننن. کی منننن ** بله تو 🙂 * من که ۷ سالمه با بهترین بوی بند جهان تو یه گروه؟؟؟ ** دقیقا * باورم نمیشههههه. خدایاااااااا ۱ ماه بعد.......... بعد از اون روز خوش و هیجان انگیز کلی با اعضا صمیمی شدم. اونا خیلی منو دوست دارن و مراقبم هستن. صبح ساعت ۷. جین دونه دونه رفت تو اتاق بقیه و همه رو بیدار کرد به هر روشی که تونست😂 اما رسید به اتاق من با ناز کردن موهام بیدارم کرد: یونا کوشولو من...(اسمم عوض شد. کره ایش کردم) بیدار شو دیگه. آروم آروم چشامو باز کردم: پاشدی پرنسس کوچولو. * سلامممممم. سلام خوشگلم پاشو پاشو که لایو داریم الان همه آرمی ها میان ببینن نیستیم ناراحت میشن چشم الان میام😊 جین رفت . لباسامو عوض کردم. رفتم پایین پیش اعضا . لایو میخواست شروع شه. لایو شروع شد....
بعد از ده دیقه شوخی و بگو بخند با آرمی ها نامجون همه رو ساکت کرد و گفت: آرمی های عزیز بدوم هیچ کلمه اضافی بریم سر اصل مطلب... جیمین: چشم آقای رئیس فقط رادیکال ۹ دیگه؟😂😂😂 همه از خنده پاره شدن😅🤣🤣🤣 نامجون از اون نگاه چپکیاش به جیمین کرد و حرفش رو ادامه داد: ما قراره یه عضو هشتم داشته باشیم. که اون یه دختره.... آرمی ها امون ندادن که نامجون حرفش تموم شه. خودتون میدونید چی شده😂😂 بعد دو ساعت کلنجار با آرمی ها نامجونگفت سو تفاهم شده. گفت اگه میخواید ببینیدش ما یه ماه دیگه با یه آهنگ جدید کامبک داریم. تو اون موزیک ویدیو میبینیدش🙂 خلاصه بعد یه ساعت جنجال لایو تموم شد. آروم در گوش تهیونگ گفتم: به نظرت آرمی ها منو دوست دارن؟ ** یکم موهامو ناز کرد و گفت: معلومه. کافیه فقط ببیننت پرنسس کوچولو من😄 عاشقت میشن. بقیه اعضا همینو گفتن و دلم یکم آروم گرفت ینی چی میشد؟ آرمی ها منو قبول میکردن. اصن من در درجه ای هستم که تو گروه بی تی اس باشم؟؟؟؟ اگه یه ماه دیگه اولین کارم با بی تی اس رو گند بزنم چی؟ اگه هیت زیاد بخورم چی؟؟ کلی از این فکر ها هجومی اساسی به ذهنم آوردن..

اینم از پارت دو امیدوارم خوشتون اومده باشه😘😘😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محشر،😍😍😍
میسی دوباره😘
عالیییه😎😎😎
میسی😘