سلام خوش اومدی
زیر یک پله جمع شده و پنهان شده است Tucked under a staircase and hidden away بدون شناخت قدرت همراه با شهرت No knowledge of power accompanied by fame زخم صاعقه از کسی که نامش برده نمی شود A lightning bolt scar from he who shall not be named شیشه های مشکی شکسته، یک مشت سکه Broken black glasses, a handful of coins مصمم بودن برای اثبات خوب بودن یک انتخاب است Determined to prove being good is a choice موهایش مثل قیر تیره است اما روشنایی در قلبش باقی می ماند His hair dark as tar but the light in his heart remains پسری که فقط برای مردن زندگی کرد The boy who lived only to die بیا تا آخرین مبارزه اش را انجام دهد Come to give his final fight کسی کنارش نیست Nobody there by his side برای نجات او این بار To save him this time پسری که مرگ را با عشق فریب داد The boy who cheated death with love که در خون او جا افتاده است That stays embedded in his blood او این کار را یک بار انجام داده کافی است He's done it once is that enough آیا پسری که زندگی می کرد تسلیم شده است؟ Has the boy who lived given up در تاریکی مبدل شده و بوسه مرگ را به دست گرفته است Disguised by the dark, wielding the kiss of death دستور داده شد که نفس آخرش را بگیرد Ordered to take away his final breath گذشته با دردی که هنوز در پیش است قابل مقایسه نیست The past is no match, for the pain that still lies ahead سه یادگار مرگ لازم نیست تسخیر شوند Three deathly hallows need not be possessed برای معاملات با وحشت منجر به عواقب For deals with the grim lead to consequences پنهان کردن حقیقت باعث نمیشود که کمتر صدمه ببیند Cloaking the truth won't make it hurt any less پسری که فقط برای مردن زندگی کرد The boy who lived only to die بیا تا آخرین مبارزه اش را انجام دهد Come to give his final fight کسی کنارش نیست Nobody there by his side برای نجات او این بار To save him this time پسری که مرگ را با عشق فریب داد The boy who cheated death with love که در خون او جا افتاده است That stays embedded in his blood او این کار را یک بار انجام داده کافی است He's done it once is that enough آیا پسری که زندگی می کرد تسلیم شده است؟ Has the boy who lived given up
He's a pureblood prince with a heart of gold Loyalty formed around his bones He’s a perfect print of a Gryffindor Would rather have the warmth of a family than money without love For all the galleons in the world won’t bring back those above You can be the bravest of the lot but it's not always enough Because you can’t You can’t save everyone Freckled star disguised as a knight Doesn't think twice about a sacrifice Brotherhood waiting sixth in line Not enough time to say his last goodbyes Would rather have the warmth of a family than money without love For all the galleons in the world won’t bring back those above You can be the bravest of the lot but it's not always enough Because you can’t You can’t save everyone موهای قرمز با ردای دست من پایین او یک شاهزاده خون خالص با قلبی از طلا است وفاداری در اطراف استخوان هایش شکل گرفته است او یک چاپ عالی از یک گریفیندور است ترجیح میدهی گرمای خانواده را داشته باشی تا پول بدون عشق، زیرا همه گالنهای دنیا آنهایی را که بالا هستند، برنمیگردانند ، تو میتوانی شجاعترین آدمها باشی، اما همیشه کافی نیست، چون نمیتوانی، نمیتوانی همه را نجات بدهی. ستاره کک و مک مبدل به عنوان یک شوالیه دو بار به فداکاری فکر نمی کند اخوان در صف ششم منتظر است زمان کافی برای گفتن آخرین خداحافظی ندارد ترجیح می دهم گرمای خانواده را به جای پول بدون عشق داشته باشم، زیرا همه گالن های جهان آنهایی را که در بالا هستند باز نمی گردانند. تو میتونی شجاع ترین باشی اما همیشه کافی نیست چون نمیتونی نمیتونی همه رو نجات بدی
مامان و بابا در شیفت های شب کار می کنند، Mom and dad working through the night shifts, هرگز قرار نبود دندانپزشک بزرگ کنم، نه Never were gonna raise a dentist, no رها کردن نوزادشان برای یک شات زندگی واقعی Giving up their baby for a real life shot هرگز فکر نمی کرد که او هرگز به خانه نمی آید، Never thought she'd never come home, نابغه کوچک سرسخت موهای مجعد، Curly haired stubborn little genius, پسر تمام فکرش را میکرد که ناراحتی میخواهد، نه Boy all thoght she wan an inconvenience, no بزرگ شوید و به آنها نشان دهید که چه چیزی دارد Growin up showing them what she's got آنها به تنهایی نتوانستند این کار را انجام دهند، They couldn't do it on their own, بله ممکن است سعی کنند او را پایین بکشند Yeah they might try to drag her down چون او با ارزش ترین دارایی در گم شده و پیدا شده است، Cuz she's the most prized possession in the lost and found, یاد می گیرد که چگونه روی زمین بایستد Learns how to stand the ground چون، استاد، او بهتر می تواند این کار را انجام دهد Cuz, hey professor, she can do it better احساسات خود را در یک قفسه کتاب پنهان می کند Hides her feelings dusted in a bookcase بوی خمیر دندان نعناع را از بین ببرید، اوه Shake away the smell of spearmint toothpaste, oh هر روز کمی عمیق تر در آن می افتد، Falls a little deeper in it every day, اما او نمی تواند به او اطلاع دهد، But she just can't let him know, شانس مایع نمی تواند کمی ناراحتی قلبی را ترمیم کند Liquid luck can't mend a little heartacke او در اعماق وجودش می داند که هرگز نمی تواند جایگزین شود، نه Deep down she knows she never could be replaced, no تسلط بر هنر داشتن آنچه لازم است Mastering the art of having what it takes آنها هرگز این را به تنهایی نخواهند برد، They'll never win this on their own, بله، ممکن است سعی کنند او را پایین بکشند Yeah, they might try to drag her down چون او با ارزش ترین دارایی در گم شده و پیدا شده است، Cuz she's the most prized possession in the lost and found, یاد می گیرد که چگونه در موضع خود بایستد Learns how to stand her ground چون، استاد او بهتر می تواند این کار را انجام دهد. Cuz, hey professor she can do it better.
یک دست در جیب، دست دیگر روی او One hand in a pocket the other on him هیچ زمانی مانند زمان حال برای شورش نیست No time like the present for rebellion دو ضلع از یک کل فقط چند دقیقه از هم فاصله دارند Two sides of a whole only minutes apart چگونه می توان با نصف قلب به زندگی ادامه داد How can one keep on living with half of a heart حالا چیزی جز سکوت برای تمام کردن جمله هایش باقی نمانده است Now there's nothing but silence to finish his sentences و او نمی تواند سعی کند آن را پنهان کند، زیرا درد او قابل رفع نیست And he can't try to hide it 'cause his pain can't be fixed گرچه اشک هایش هرگز خشک نمی شوند و گونه هایش قرمز شده اند Though his tears never dry and his cheeks are stained red او می داند که یک روز آنها دوباره یکدیگر را در آغوش خواهند گرفت He knows one day they'll hold each other again وقتی آتش بازی روی موهای زرشکی اش می پیچد When the fireworks blare over his crimson hair او به خاطراتی که آنها باید به اشتراک بگذارند سیاه فکر می کند He'll think black on the memories that they got to share و او می داند که آنها برای همیشه به طور رسمی سوگند یاد خواهند کرد And he knows that forever they'll solemnly swear آنها خوب نخواهند بود، حتی اگر یکی دیگر آنجا نباشد They'll be up to no good, even though one is no longer there وقتی چشمانش برای آخرین بار بسته شد When his eyes flutter shut for the very last time و قیام روح او برادرش را پشت سر می گذارد And his soul rising up leaves his brother behind فلاش لحظه ها مانند یک صفحه نمایش پخش می شود Flashes of moments play back like a screen در حالی که خانوادهاش چپ میپرسند چرا او باید برود As his family's left asking why'd he have to leave و قبل از اینکه رهایش کند، به سراغ همسرش میرود And he'll reach for his soulmate before he lets go چون قرار بود رشد یکدیگر را تماشا کنند 'Cause they were supposed to watch each other grow اما در تاریکی او می داند که همه آنها خوب خواهند بود But in darkness he knows that they'll all be alright آنها متوجه خواهند شد که ستاره ها هرگز به این روشنی نبوده اند They'll notice the stars have never been this bright وقتی آتش بازی روی موهای زرشکی اش می پیچد When the fireworks blare over his crimson hair او به خاطراتی که آنها باید به اشتراک بگذارند سیاه فکر می کند He'll think black on the memories that they got to share و او می داند که آنها برای همیشه به طور رسمی سوگند یاد خواهند کرد And he knows that forever they'll solemnly swear آنها خوب نخواهند بود، حتی اگر یکی دیگر آنجا نباشد They'll be up to no good, even though one is no longer there و او در تمام سالهای زندگی آنها از پنجره به بیرون نگاه خواهد کرد And he'll look out the window through all of their years به امید ظهور دوباره برادرش Hoping to see his brother reappear اما او می داند که قسم آنها برای همیشه صادقانه است But he knows that forever their swear is sincere آنها تا روزی که هر دو دیگر اینجا نباشند، خوب نخواهند بود They'll be up to no good, till the day they're both no longer here
Hidden in an oversized sweater Too shy to be front and center Pressured to have everything together His mind's a storm Cluttered with the shadows of his family Too much pain to carry His talent is pretending to be happy So on his own he mourns But he finds comfort in the little things Like watching his thumb turn to green And havin' friends that don't mind when he causes a scene Yeah he finds hope within the gifts he brings Like undiscovered bravery Tuckеd away for his good measure Under his ovеrsized sweater Voted least likely to make a difference Too little confidence But he thrives in doing what comes unexpected For kindness always wins So in the clutter of his painful history He keeps his heart on his sleeve His parents woven into all his memories Their courage beneath his skin But he finds comfort in the little things Like watching his thumb turn to green And havin' friends that don't mind when he causes a scene Yeah he finds hope within the gifts he brings Like undiscovered bravery Tucked away for his good measure Under his oversized sweater But he finds comfort in the little things Like watching his thumb turn to green And havin' friends that don't mind when he causes a scene Yeah he finds hope within the gifts he brings Like undiscovered bravery Tucked away for his good measure Under his oversized sweater پنهان در یک پلیور سایز بزرگ خیلی خجالتی برای جلو و وسط بودن تحت فشار قرار گرفتن همه چیز با هم ذهنش طوفان است در هم ریخته از سایه های خانواده اش تحمل درد خیلی زیاده استعداد او تظاهر به خوشحالی است پس به تنهایی عزاداری می کند اما او آرامش را در چیزهای کوچک می یابد مثل تماشای سبز شدن انگشت شستش و داشتن دوستانی که وقتی او صحنه ای را ایجاد می کند اهمیتی نمی دهند آره او با هدایایی که می آورد امید پیدا می کند مثل دلاوری های کشف نشده برای اندازه گیری خوب خود جمع شده است زیر ژاکت بزرگش کمترین احتمال تغییر رای داد اعتماد به نفس خیلی کم اما او در انجام کارهای غیرمنتظره پیشرفت می کند زیرا مهربانی همیشه پیروز است پس در شلوغی تاریخ دردناک او قلبش را روی آستین نگه می دارد پدر و مادرش در تمام خاطراتش تنیده شدند شجاعتشون زیر پوستش اما او آرامش را در چیزهای کوچک می یابد مثل تماشای سبز شدن انگشت شستش و داشتن دوستانی که وقتی او صحنه ای را ایجاد می کند اهمیتی نمی دهند آره او با هدایایی که می آورد امید پیدا می کند مثل دلاوری های کشف نشده برای اندازه گیری خوب خود جمع شده است زیر پلیور سایز بزرگش اما او آرامش را در چیزهای کوچک می یابد مثل تماشای سبز شدن انگشت شستش و داشتن دوستانی که وقتی او صحنه ای را ایجاد می کند اهمیتی نمی دهند آره او با هدایایی که می آورد امید پیدا می کند مثل دلاوری های کشف نشده برای اندازه گیری خوب خود جمع شده است زیر پلیور سایز بزرگش
He hides away In dark hallways No trace of charcoal cloaks It’s on his face His plain dismay A man whose hearts been broke But beneath the darkness He hides the carcass Of traumatic memories A love too strong To move on from That he kept unreleased A field of lilies in the countryside Touching hands in late July She’s the one who made him feel alive But she went without a last goodbye As she passed he wept by her side He hoped to hear her laugh one last time Instead her child let out a cry A boy who had his mother's eyes An ink-black mark On his forearm Tucked under his sleeve Sly remarks For the dark arts He failed to achieve And beneath the pressure To be better Than the pain he had been dealt He knew he’d never Get to tell her Everything he felt A field of lilies in the countryside Touching hands in late July She’s the one who made him feel alive But she went without a last goodbye As she passed he wept by her side He hoped to hear her laugh one last time Instead her child let out a cry A boy who had his mother's eyes او خود را پنهان می کند در راهروهای تاریک اثری از شنل زغالی نیست روی صورتش هست ناراحتی آشکار او مردی که دلش شکست اما در زیر تاریکی او لاشه را پنهان می کند از خاطرات آسیب زا عشقی خیلی قوی برای حرکت از که او منتشر نشده نگه داشت مزرعه ای از نیلوفرهای روستایی لمس دست ها در اواخر جولای او کسی است که به او احساس زنده بودن می دهد اما او بدون آخرین خداحافظی رفت هنگام عبور از کنارش گریه کرد امیدوار بود برای آخرین بار صدای خنده او را بشنود در عوض فرزندش گریه کرد پسری که چشمان مادرش را داشت علامت سیاه مایل به جوهر روی ساعدش زیر آستینش گذاشته سخنان حیله گرانه برای هنرهای تاریک او نتوانست به آن دست یابد و زیر فشار برای بهتر شدن از دردی که به او داده شده بود او می دانست که هرگز نمی کند برو بهش بگو هر چیزی که او احساس کرد مزرعه ای از نیلوفرهای روستایی لمس دست ها در اواخر جولای او کسی است که به او احساس زنده بودن می دهد اما او بدون آخرین خداحافظی رفت هنگام عبور از کنارش گریه کرد امیدوار بود برای آخرین بار صدای خنده او را بشنود در عوض فرزندش گریه کرد پسری که چشمان مادرش را داشت
All he wanted was everyone's eyes To watch as he held up his prize You’ll never regret being kind When there's limited time A boy with a beautiful smile Who’d stay if you asked him to sit for a while Yellow in spirit and mind Don’t leave him behind Just one costly mistake To be in the wrong place A sliver of paper with his handwritten name What trophy is worth this mountain of pain To be left to the earth was never a part of the game He longed for the dance with a girl Whose eyes reflect his golden curls She’s left with a dip and a twirl and a whole in her world He dreamed of a cup in his hand Name being chanted from friends in the stands But sadly a wish is a plan that’s just left to chance Just one costly mistake To be in the wrong place A sliver of paper with his handwritten name What trophy is worth this mountain of pain To be left to the earth was never a part of the game تنها چیزی که او می خواست چشم های همه بود برای تماشای اینکه او جایزه خود را در دست گرفت هرگز از مهربان بودن پشیمان نخواهید شد زمانی که زمان محدودی وجود دارد پسری با لبخند زیبا اگر از او بخواهی مدتی بنشیند چه کسی می ماند زرد در روح و ذهن او را پشت سر نگذارید فقط یک اشتباه پرهزینه قرار گرفتن در جای اشتباه یک تکه کاغذ با نام دست نویس او چه جامی ارزش این کوه درد را دارد رها شدن به زمین هرگز جزئی از بازی نبود او مشتاق رقص با یک دختر بود که چشمان فرهای طلایی او را منعکس می کند او با یک شیب و یک چرخش و یک کل در دنیای خود باقی مانده است او خواب یک فنجان در دستش را دید نامی که از دوستان در جایگاه ها خوانده می شود اما متأسفانه یک آرزو برنامه ای است که فقط به شانس واگذار شده است فقط یک اشتباه پرهزینه قرار گرفتن در جای اشتباه یک تکه کاغذ با نام دست نویس او چه جامی ارزش این کوه درد را دارد رها شدن به زمین هرگز جزئی از بازی نبود
موهای سفید مثل یخ، آره، مسحور کننده است Hair white as ice, yeah, it's mesmerising لباس پوشیده تا با شب ترکیب شود Dressed to blend in with the night چشمها مثل سنگ خاکستری هستند، بسیار حامی Eyes grey as stone, so damn patronising پنهان نیست که او تا استخوان بد است No secret he's bad to the bone اما در زیر ردای زره، او محصول پدرش است But beneath the cloak of armour, he's a product of his father مردی شکسته با خاطرات شکسته A broken man with broken memories بله، او قصد شما را زیر سوال می برد و به محبت شما اعتراض می کند Yeah, he'll question your intentions, and object to your affection او کسی است که فقط می خواهد دیده شود He's someone who only wants to be seen او برای من انتخاب شده است He's the chosen one for me نماد سبز جنگلی اسلیترین، او در عذاب قریب الوقوع متولد شده است Forest green emblem of Slytherin, he's born into impending doom شب های پر تب، لرزان از خواب بیدار شوید Feverish nights, wake up quivering وقتی یاد می گیرد که قرار است چه کاری انجام دهد When he learns what he's destined to do اما در زیر ردای زره، او محصول پدرش است But beneath the cloak of armour, he's a product of his father مردی شکسته با خاطرات شکسته A broken man with broken memories بله، او قصد شما را زیر سوال می برد و به محبت شما اعتراض می کند Yeah, he'll question your intentions, and object to your affection او کسی است که فقط می خواهد دیده شود He's someone who only wants to be seen او برای من انتخاب شده است He's the chosen one for me
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)