خاطرات سمی شما🗿
14 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
62 لایک
خاطرات سمی شما🗿
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
۱۳ عالی بود
ی بار دیگه هم کلاس سوم بودم بعد عقل نداشتم ی کلاس اولی هلم داد منم با کیف هایم زدمش پخش زمین شد
امید وارم بزاری
من عاشق سیریوسم تو کلاسمون هیچکی پاتر هد نیست منم هر روز میرم براشون اسپویل می کنم ی روز یکیشون اومد گفت سرویس کجاست منم گفتم تو قلب من رفت به مدیرمون گفت مدیرمون اومد گفت یعنی چی منم گفتم سرویس ی مولوکول داخل قلب هست خوداروشکر بخیر گذشت
تو پارت بعدی حتما(البته اگه پارت بعدیی باشه)
ممنون
یه بار سر زنگ معلم مورد علاقم که عا-شقش بودم (و هستم) از بغل دستیم با صدای خیلی بلند پرسیدم کلمه «معین» چه جوری نوشته میشه؟ معلم شنید گفت مثل معین (خواننده)
بعد گفت حالا که نوشتی بخون. منم خیلی جدی داشتم میخوندن به جا اینکه بخونم معین خوندم معین💔
ایول🤝🗿
عه منم هستم تازه دیدم🤦🏻♀
عالیییی
۵ چی بود 🌚🗿
چیز خوبی نبود🤝🗿
یه خاطره دیگم برای امسال دارم این بود که همین مشاور تحصیلی اومد که ببینه کلاس چجوریه (اومد کنار من نشست) بعد معلم فیزیکمون (اوم زنگ فیزیک داشتیم) اومد گفتش فرض کنید یه روز خورشید کم نور تر بود چه حسی داشتید بعد من گفتم حس میکنم خورشید پشتش به ماست🗿🎀
بعد گذشت زنگ تفریح شد مشاور تحصیلیه گفت داشتم داشتم از خنده جر میخوردم . چرا جدی نیستی🗿🎀🤡
اون موقع*
برای پدرام دوستدخ*تر کشیدم اسم دوستدخ*ترشو گذاشتم پرهام🤡💔
بعد میزای جلوییم داشتن جر میخوردن از خنده_
ما یه مشاور تحصیلی داریم باهاش دوشنبه ها غیبت میکنیم 💔🤡 غیبت که چیز ، سمایی که ریحتیم رو میگیم ، بعد من نقاشیمو نشون دادم داشت از خنده جر میخورد
هروقت میبینمش یاد موز میوفتم . بعد منم یه نقاشی کشیدم از یه موزه (نمیدونم بازی دوست من پدرو رو بازی کردید یا نه) منم یه نقاشی موز شبیه اون کشیدم (سر کلاس معل ادبی) اسمشو گذاشتم پدرام بعد یه موز دیگم کشیدم (که مثلا خواهر پدرامه تفاکتش با پدرام اینه که یه گلسر داره) اسم خواهرشو گذاشتم کیومرث
تفاوت*
معلم*
همین ۴ هفته پیش بود ، معلم ادبیاتمون گفت این او که شکل و ا خونده نمیشه او خونده میشه بعد مثال موز رو زد که موز خونده میشه بعد منم میز آخر بودم داشتم از خنده منفجر میشدم