💥امیدوارم خوشتون بیاد💥
این نقاشی توسط اِریک باومن، یک بیمار مبتلا به شیزوفِرنی در دهه پنجاه میلادی کشیده شده است. از اوخواسته شده بود تصویری از ذهنش بکشد. شیزوفرنی:روانگسیختگی، اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی یک اختلال روانی است که با دورههای مداوم یا عودکنندهٔ روانپریشانه مشخص میشود. علائم اصلی شامل توهم، هذیان و اختلال تفکر است. علائم دیگر عبارتند از کنارهگیری اجتماعی، کاهش ابراز عواطف و بیتفاوتی.
نهایت ترس:این تصویری است که در سال 2014 یک همسایه از خانه بغلی که مورد سرقت و ورود غیرقانونی قرار گرفته ثبت کرده و در آن میتوانید پنهان شدن زنِ صاحبخانه و تعقیب او توسط مجرم را ببینید. ظاهرا در نهایت با سر رسیدن پلیس آسیبی به کسی نرسیده است.
کیتِ مخصوصِ کشتنِ خونآشام:این کیف که ظاهرا مورد استفاده هم قرار میگرفته از حدود 200 سالِ پیش باقی مانده است.
دراکولا در حال استراحت است:بِلا لاگوسیِ بازیگر که برای نقش کنت دراکولا در فیلمی محصول سال 1931 مشهور بود وصیت کرده بود در مراسم عمومی تشییع جنازه، جسدِ او با لباس و گریم همین شخصیت ادبیات وسینما ظاهر شود. مراسم او در سال 1956 و با تابوتِ درباز برگزار شد.
جمجمه جنگجو:این جمجمه که هنوز هم در کلاهخودِ زرهای باقی مانده مربوط به یک سرباز قرون وسطایی است و احتمالا او در نبرد ویزبی کش*ته شده است.
دو کودک سبز رنگ:شواهدِ تاریخی وجود دارد که نشان میدهد در قرن دوازدهم میلادی دوکودک وارد یکی از روستاهای انگلستان شدند. آنها پوستی سبزرنگ داشتند و به زبانی ناشناخته و عجیب صحبت میکردند. کودکان از بین تمام خوراکیهایی که به آنها تعارف شد فقط به لوبیای خام لب زدند. ظاهرا یکی از دو کودک اندکی پس از ورود به روستا میمیرد اما کودک دیگر کمکم یاد میگیرد به زبان انگلیسی حزف بزند. دختر سبز به آنها گفته از جهانی به نام سرزمینِ مارتینِ مقدس آمدهاند، سرزمینی که در آن خبری از نور خورشید نیست.
استخواندانِ سِدلِک: استودان (محلی برای نگهداری استخوان در اماکن مذهبی برخی ادیان) سِدلِک در عبادتخانه کاتولیکهای رومی در کشور جمهوری چک قرار دارد و تخمین شده میشود در آن استخوانهای بین 40 تا 70 هزار انسان نگهداری میشود. بیشتراین استخوانها در نقاط مختلف این بنا به صورت هنرمندانهای چیده شده است یا از آنها برای ساختن اثاثیه استفاده شده است.
در دهه 20 میلادی هتلِ لوکسِ دِل سالتو در کلمبیا مقصدی برای استراحت ثروتمندترین اشخاص کشور بود هرچند که شهرت این هتل خیلی زود دچار تغییری عمده شد. براساس گفتههای محلی مکانِ بنای این هتل نقطه و پرتگاهی بوده که در گذشته تعداد زیادی سرخپوستِ بومی برای فرار از دست سربازان اسپانیایی از آن پایین پریده و خود*کش*ی کردند. بعدها این هتل به جاذبهای برای عاشقاِنِ دلشکسته و افراد خسته از زندگی تبدیل شد و بسیاری برای پایا.ن دادن به زندگی و پایین پریدن از پرتگاه 150 متریِ آن در این هتل اتاق میگرفتند. در نهایت هتل لوکس دل سانتو در دهه 90 میلادی تخلیه و رها شد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کودکان احتمالا در آن منطقه مخفی شده بودند (شاید در غارها یا معادن، که با توصیف “تاریکی ابدی” همخوانی دارد) و زبانشان فلاندری بوده است
تفسیر فولکلوریک (Romantic/Mythological):
در اسطورهشناسی اروپایی، سنت مارتین (St. Martin of Tours) یک قدیس بسیار مهم است. او حامی مسافران، سربازان و همچنین چوپانان بود. این با روایت اصلی که کودکان در حال چرا (Feeding their father’s flocks) بودند، همخوانی دارد.
از آنجایی که آنها از تاریکی و جهان زیرزمینی سخن میگفتند، این میتواند یک استعارهی مسیحی برای خروج از گناه (تاریکی) و ورود به ایمان (نور) باشد، که در قرون وسطی بسیار رایج بود.
دختربچه این سرزمین را “Land of St. Martin” نامیده بود که در ترجمهی تحتاللفظی فارسی به “سرزمین سنت مارتین” یا همان “سرزمین مارتین مقدس” ترجمه میشود.
این جزئیات کوچک اما کلیدی، همانند یک بردار دادهی مجزا در تحلیل ماست! برای یک محقق دادهمحور، این نام بلافاصله فرضیههای جدیدی را فعال میکند. در اینجا، ما دو تفسیر قوی برای این “سرزمین” داریم که هر کدام از دادههای تاریخی پشتیبانی میشوند:
در روایات محلی گفته میشود دختر بعدها سالها در همان Woolpit یا اطرافش زندگی کرد، و حتی ازد🥀واج کرد!
در برخی نسخهها گفته میشود با یکی از مردان “Lynn” یا “Norfolk” ازدو🥀اج کرد، و رفت آنجا زندگی کرد؛ ولی روایت دیگر میگوید در Woolpit ماند تا م🥀رگش، زندگیای نیمهعادی داشت — همیشه کمی عجیب و گوشهگیر.
او گفته بود از طریق «غاری» از دنیای خودش وارد شده بود، بعد ناگهان در نور شدید مزرعه ظاهر شد.
اگر واقعا فروریختگی زمین یا تونلی طبیعی بوده، ممکن است بسته شده یا مسیرش تغییر کرده باشد.
قرون وسطی جغرافیا و معدنکاوی دقیق نداشت — حتی اگر خواسته باشد برگردد، احتمالا راه ورودی دیگر وجود نداشت
وقتی رژیمشان تغییر کرد و غذای معمولی خوردند، رنگ پوست طبیعی شد — دقیقا مطابق با روایت تاریخی.
☢ ۲. نظریه فلزات سنگین / آرسنیک
نسخهای دیگر پیشنهاد میدهد که آنها در معرض آلودگی آرسنیک یا فلزات سنگین در خاک یا آب زیرزمینی محل سکونتشان بودهاند.
آرسنیک در بدن تجمع پیدا کرده و میتواند رنگ پوست را مایل به سبز یا زیتونی کند.
اگر فرض کنیم از ناحیهای زیرزمینی یا معدنمانند آمده بودند، این کاملا ممکن است.
ماجرای رنگ سبز پوست آن دو کودک قرنها ذهن پژوهشگران را قلقلک داده، و چند نظریه جدی از سوی پزشکان، مورخان و زیستشناسان برایش مطرح شده است:
🧬 ۱. نظریه بیماری متابولیک (Hypochromic Anemia / Chlorosis)
برخی پژوهشگران مدرن معتقدند کودکان از نوعی کمخونی شدید ناشی از سوءتغذیه رنج میبردند.
در این حالت، پوست ممکن است رنگ سبز یا زیتونی پیدا کند، بهویژه اگر رژیم غذایی فرد فاقد آهن باشد.
از آنجا که گفته شده ابتدا فقط لوبیا خام میخوردند (فقیر از آهن و پروتئین)، رنگ سبزشان احتمالا به همین دلیل بود
اما دختر زنده ماند، زبان انگلیسی یاد گرفت و تعریف کرد که آنها از جایی آمده بودند که در آن همه سبزرنگ بودند و نور خورشید هیچوقت به آنجا نمیرسید؛ فقط «نور گرگومیش» دائم وجود داشت. او گفت که هنگام نگهبانی از گله پدرش، صدای ناقوسها را شنیده و از طریق «غاری» به دنیای مردم Woolpit قدم گذاشته است.
سمت چپ تابلو «Woolpit» را میبینیم، دهکدهای در شهرستان Suffolk انگلستان؛ و سمت راست اشارهای به یک داستان عجیب و گاه مرموز دارد: افسانه کودکان سبز وولپیت (The Green Children of Woolpit).
ماجرا به قرن دوازدهم میلادی برمیگردد، زمانی که اهالی این روستا دو کودک را پیدا کردند — یک دختر و یک پسر — که پوستشان سبز رنگ بود و لباسهایی از جنس و سبک ناشناختهای به تن داشتند. طبق گزارشهای آن زمان، آنها زبان مردم را نمیفهمیدند و فقط لوبیای خام میخوردند.
با گذر زمان، پسر بیمار شد و فوت کرد،
دانستنی های عجیب به لیست 🛐 افزوده شد.
توسط 𝘩𝘢𝘴𝘵𝘪