
قراره با یه چیز غافلگیر کننده رو به رو بشین😁
دریکو:هرییی بگوو اون چییی گف؟ رون:بگو دیگه😐 هری:خیلی خب! اون گف که... که دنریس دختر اونه! دریکو با تعجب گفت:چییی! این امکان نداره نمیتونه واقعیت داشته باشه اون داره دروغ میگه! من مطمئنم این اصلا چطوری با عقل جور در نمیاد نههه🙁😕☹️ هرماینی سر او را نوازش کرد و گفت:آروم باش بیب! و رو به هری گفت:برای اثبات این حرفش چی گف؟ رون کنجکاوانه به هری نگاه کرد:این یعنی یه جورایی خواهرته! هری:خب آره همیچن معنی میده! بذارین توضیح بدم داستانش مفصله! دریکو با عصبانیت گفت:زود باش😤
هری:خب ببین دریکو مادرت دوتا خواهر داره یک بلاتریکس که اونو خودت میشناسیش. دریکو سرش را تکان داد. و دومی هم الا. خب انگار الا عاشق سیریوس میشه و سیریوس هم همین طور! این دوتا باهزار مشقت با هم ازدواج میکنن درس هموم روزی که مامان و بابای من ازدواج کردن💔 سیریوس و الا هم از خانواده طرد شده بودند!قضیه سیریوس رو که میدونید الا هم به خاطر اینکه با سیریوس ازدواج کرد از خانواده طرد شد😕خلاصه همون روز که ولدمورت (بقیه با شنیدن اسم ولدمورت به خود لرزیدند) هری اخم کرد و گفت:عهه بس کنید دیگه😬بگذریم همون روزی که پدر و مادر منو میکشه! خونه سیریوس رو هم مرگ خواره خراب میکنن چون خونشون نزدیک خونه مادر و پدرم بوده اون موقع سیریوس تو خونه نبود چون برده ودنش آزکابان میدونم ک میدوند چرا پس توضیح نمیدم خب اما الا تو اون خونه بود اون با هزار مشقت و سختی از خونه فرار میکنه و آواره میشه
وبعد پدر دریکو اونو میبینه و متوجه میشه که اون الا بلک هستش خلاصه با این که می دونست اون از خانواده طرد شده اونو به خونش میبره به هر حال خواهر همسرش بوده دیگه! بعد از اون قضیه الا پیش خانواده مالفوی میمونه . اما این موضوع فقط در خانواده مالفوی مثل یه راز میمونه هیچ یک از نزدیکانشون هیچ وقت متوجه این موضوع نشدند و همه فک میکردن الا هم تو همون حادثه مرده از این موضوع که بگذریم میرسیم به یه مسئله مهم تقریبا اون موقعه ایی که دریکو تقریبا یک سال و نیم یا 2 ساله بوده الا یه بچه به دنیا میاره به دنیا آوردنش خیلیییی سخت بوده. و اون موقعی که دنریس رو به دنیا می آورد به نارسیسا گفته که اون و سیریوس همیشه آرزو داشتن یه دختر داشته باشند و اسمشم دنریس باشه گفته که اگه بچش دختر باشه اسم دنریس رو بذارن روش ولی اگه پسر بود یه اسم قشنگ خودشون براش بذارن! و اون گفت که فقط یه خواهش دیگه داره اونم اینه که لوسیوس بره آزکابان و مخفیانه به سیریوس بگه که اون پدر شده و خلاصه همه چیز و بهش بگه و اونو از همه چیز با خبر کنه
و بعدش از شدت درد و غم و اندوه میمره!🙁💔 پدر دریکو مخفیانه به آزکابان میره و یه نامه که توش سیر تا پیاز ماجرا رو ن شته بود دست سیریوس میده و میگه که بعد از خوندنش اونو نابود کنه اون توی نامه بهش میگه که اونا نریس رو مثل دختر خودشون بزرگ میکنن تا وقتی که وقتش نرسیده حقیقت رو بهش نمیگن! دریکو با ناراحتی گفت:خب☹️اون خواهر من میمونه اون دختر خالم نیس اون خواهرمه اون براام.......😭هرماینی به او امید واری داد:البته که اون خواهرت میمونه هنوز که بهش هیچی نگفته شده. و چشم هرماینی به رون افتاد که انگار از این موضوع زیاد ناراحت نبود هرماینی به او اخم کرد رون خودش را جمع و جور کرد
دریکو:من میدونم این واقعیت نداره الان هاس که از خواب بیدار شم خود دنریس بدارم مکنه نه نمستونه واقعیت داشته باشه نهه😔💔😭 هرماینی:دریکو این یه جیزی بود که دیر یا زود باید میفهمیدیش سعی کن باهاش کنار بیایی ما کنارتیم بهت کمک میکنیم تو تنها نیستی😊الانم پاشو برو دست و صورتت روبشور پاشو برو بخواب دنریس نباید یکی از قهرمان هایی زندگیش رو اینطوری ببینه😊😘
تموم شد💚💖
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لطفا رمان منم بخونین اسمش باتو شاید بی تو هرگز یه رمان درامیونیه
و البته رمانت عالیه🌹🌹
اجی پارت بعد پلیز
😹😹چشم عاجو💖
مَلفوی یه ملت منتظر پارت بعد داستانتن😒
اینم به سبک هری وقتی با دراکو حرف میزنه😹
😹😹😹ببشید😐😹
عالیییی بود💖💖💖 فکر کنم رون از دنریس خوشش میاد!
مرسی😻😻😻
آمم شاید نمد😹😹
وای عالی بود👌🏻😊
خیلی خوب چالش:نمدونم😁
مرسی لاوم💖
عالییییییییییییییییی مثل همیشه عاجی جونم 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙😘😘😘😘😘
چالش : دنریس رو دوست داره (چیه خب جواب منتقطی به ذهنم نرسید😐)
مرسیی عاجووو😍😍😍😘😘😘😘😘😘
ولی جوابت درسته عاجی😐😂😂
چرا لو میدم؟ واقعا نمیدونم😐😂
پارت بعععععععععععد رو بنویییییییییییییس
زووووووووووووووود💙💙💙
ببخشید امتحانا شروع شده پارت بعد یکم بعد میاد یکی دو هفته بعد☹
عالی عالی بود عزیزم خیلی خوب بود❤❤❤😘😘😘😘 بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم💋💋💋
چالش : رون همیشه روحیه ای شاد داره🤣🤣🤣🤣خب نمد😐😂😂😂ولی فکر کنم برای اینکه هری دیگه نمیتونه باهاش ازدواج کنه و اون میتونه دل دنریس رو ببره😂😂😂چی گفتم😅😅
مرسی خوشملم😂💕😘😘
واقعا چرا هر چیزی توی ذهنمه شما توی نظرات میگین 😐😂
عالی بود پارت بعدی کی میاد؟
یکی دو هفته بعد
دنریسسسسس .... مرگگگگگ
یه رمان بهت معرفی کنم برو بخون حالشو ببر اسمش
پناهگاه یک قاتل ... هست از اجی . shailan
خیلی باحاله .. الان پارت اولشه
مرسی قشنگم😍😍😍
اگه وقت کردم حتما میرم مشکل اینه که اونقد به خاطر امتحانا سرم شلوغه حتی نمیتونم تست های عاجی هومو بخونم😞