مقصر 7

از زبان مرینت 👈 وای نه ساعت ببین ساعت 11 با نادیا مصابحه دارم سریع تبدیل شدن رفتم استادیوم کت نوار زود تر از من اومد بهش توجه نکردم رفتم نشستم نادیا اومد نشست گفت ممنون که اومدید رفت نشست پخش شروع شد گفت گیج نشید این فقط اخباره سلام من نادیا شاماک هستم و با ابر قهرمان های شهرمون همراه هستیم (نادیا 💎 لیدی باگ 🍓 کت نوار 🐼) 🍓این عکس درست واضح از خبر نگاری که اینو تهیه کرده هم ممنون ولی ما نمیخوایم دربارش توضیح بدیم 🐼خودت این گند بالا اوردی بعد میگی نمیخوام دربارش توضیح بدم 🍓هی کت اینجا جایی نیست که هر چی از دهنت در بیاد بگی 💎هی بچه ها هر مشکلی هست میتونیم بین خودمون حل کنیم 🍓 من کاری نستم اون اول عوقده هاشو تو پخش زنده داره رو سرم خالی کرد 🐼 من عوقده دارم یا تو ؟! 🍓 اره تو و اون سوسک ژاپنی تو بهم خیانت کردی کت نوار 🐼 اگه تو به حرف من گوش میکردی الان بهش نمیگفتی خیانت 🍓 من با چشای خودم دیدم اون ب.و.س.ی.د.ی 🐼 من اون ن.ب.و.س.ی.دم اون کرد 🍓 تو غرور داری چرا پسش نزدی 🐼نمیخواستم دلشو بشکونم💎بچه ها لطفا اروم باشید 🍓 من نمیخوام اروم باشم نمیخواستی دلشو بشکونی پس دوستش داری (از زبان لیدی باگ 👈 از استادیوم رفتم بیرون سریع رفتم خونه وسایل هامو جمع کردم برای فردا بلیط گرفتم گفتم هیچ کس لیاقت منو نداره بعد گرفتم گریه میکردم یهو تیکی گفت مرینت گفتم الان وقتش نیست تیکی گفت اکومااااااا گفتم چییییی ولی دیگه چیزی نفهمیدم

از زبان کت نوار 👈 ( نادیا گفت نمیخوای بری دنبالش گفتم بره به درک بعد رفتم خونه نشستم مشقامو نوشتم یهو یکی گفت تو به من خیانت کردی گفت کی بود پلگ گفت تو هم شنیدی ؟! گفت اره (کت نوار 🐼 لیدی شرور 🔥) 🔥تو دلمو شکوندی 🐼 دیگه دارم نگران میشم کی اونجاست 🔥ازت متنفرم 🐼کی اونجاست برق ها خاموش شد 🐼 کی اونجاست برقا روشن شد یهو یه دختر شبیه لیدی باگ جلوم ظاهر شد 🐼 تو کی هستی 🔥کسی که عاشقت بود قلبشو شکوندی رو نمیشانسی پرتم کرد 🐼 تو شرور شدی حاک ماث با لیدی شرور ارتباط برقرار کرد (هاک ماث 💜) 💜به ادرین اسیب نرسون 🔥من کارم با ادرین 💜 تخصیر اون نیست🔥تو کاریت نباشه 💜اکه اسیبی به اون بزنی قدرتو میگرم 🔥نهههههه از زبان مرینت 👈 بیدار شدم دیدم تو اتاق ادرینم گفتم چه اتفاقی افتاده ادرین گفت تو شرور شدی گفتم چیییییی وای نه کسی اسیب ندید گفت نه گفتم خوب من باید برم کپسولمو با خودم نیوردم گفت منو ببخش گفتم چرا ؟! گفت برای امشب باهات بد صحبت کرد بخدا کاگامی خودش اومد جلو من اون با عنوان دویت دوست دارم چون اون مثل منه مادرش هی داره ازش مراقبت میکنه مدرسه نمیره گفتم درکت میکنم منم تخصیری داشتم واقعا متاسفم بعد همدیگر بقل کردیم

از زبان مرینت 👈 باور نمیشد من شرور شدم راه افتادم سمت خونه وقتی رسیدم گشنم شد اول رفتم سمت اشپز خونه تا غذا درست کنم که حس کردم یکی تو خونست ولی فکر کردم توهم زدم ولی یه صدای اومد به تیکی اشاره کردم بیرون نیاد رفتم سمت اتاقم که یه چیز سفت خورد تو سرم

از زبان مرینت 👈 بیدار شدم سرم خیلی درد میکرد یه صداهایی میومد ناشناس : مگه نگفتم خیلی عادی بیاریدنش ناشناس: ولی اقا خودتون گفتین این جوری بیاریمش ناشناس: اه خدا شما چقدر خنگید باشه خودم.یه کاریش میکنم فقط از جلوی چشام دور شو ناشناس:چشم داشت میومد سمتم خودمو زدم به بیهوشی گفت نگاه کن چجوری زده تو سرش این جوری بیهوشه یا خدا هعییییی خوب الان باید دستشو گذاشت رو صورتم یه لگد بهش زدم گفتم دست به من نزن 😠 گفت هی شازده خانوم حواست باشه من ادم بده نیستم اسم من پیتره و از خانواده اسپارین میام (پیتر 🎱 مرینت 🍓)🍓خوب برای چی منو اوردید 🎱 مادر من رزیتا و پدر من جیمز هستش من یه خواهر هم به نام ماریا دارم ولی وقتی بچه بودم گم شد و ما....🍓ما چی ؟!🎱فکر میکنیم تو هستی 🍓 چچیییی نخیرم من یه دختر معمولی هستم با یه زندگی معمولی 🎱اره ولی تو شباهت به پدر مادرت نداری 🍓 اره ولی دلیل نمیشه که فرزند یکی دیگه باشم 🎱 باشه پس فردا میریم ازمایش دی ای ان میدیدم 🍓باشه قبول 🎱 خوبه امیدوارم که اتفاقی نیوفته 🍓نمیخوای منو باز کنی 🎱اره چرا که نه 😂(منو باز کرد رفتیم از خونه کلبه ای بیرون منو برد تو ماشین لیموزینش و رسوند خونه منم رفتم خونه ولی دیکه صبح شد بود عجب اتفاقات افتاد امروز جشن بیهوشی شرور شدن من الانم این چقدر روز طولانی بود

از زبان ادرین 👈 وقتی مرینت رفت گرفتم خوابیدم بیدار شدم صبحانه خوردم رفتم ندرسه تو راه مرینت دیدم (بچه ها از این به بعد با استیگر صحبت میکنیم از یان به بعد مرینت 🍓 ادرین 🐼)🐼سلام بانوی من 🍓سلام شاهزاده من 🐼دیشب خوب خوابیدی 🍓دیشب اصلا نخوابیدم 🐼واقعا چرا ملکه من نتونسته بخابه 🍓حالا بعدا تعریف میکنم الان باید بریم کلاس (کلویی 📀 الیا 💕 نینو 🎮 لایلا 👾 خانم بوسیه 💝) رفتیم تو کلاس مرینت نشست سر جاش منم نشستم سر جام خانم بوسیه اومد گفت سلام بچه ها امروز یه دانش انوزش جدید دارین زویی بیا تو (🎨:زوی) 🎨 سلام اسم من زوی از دیدنتون خوشحالم 💝خوب زویی بهتره بری بشینی کنار لایلا 🎨ممنون خانم بوسیه (کلاس تموم شد با مرینت رفتیم تو حیاط همیچی برام توضیح از خفت کردنش تا فرزند خانواده اسپارین

از زبان مرینت 👈 مدرسه تموم شد دم در بودیم 🐼 منم امروز باهات میام 🍓 باشه بیا 👾 او ادرین سلام. (👾:لایلا) 🐼 سلام لایلا 🍓 سلام 😒 👾 چطوری مرینت 😏 🍓 به لطف شما خوبم 👾 ادرین میدونستی درستیار جدید پدرت منم 🐼 چییییس تو خوب راستیش این عالی 🍓 اره خیلی عالی 😒 👾 حیف شد چون ادرین قرار بود تو رو انتخاب کنه ولی انگاری شرایطشو نداشتی 🍓 ممنون که گفتی چون انگاری خودم نمیدونستم ( دست ادرین گرفتم که یه. لوموزین اومد جلو در پیتر از تو ماشین پیاده شد 🎱 سلام خانم دوپن چنگ از دیدنشتون خوشحالم ادرین پیتر همدیگر بغل کردم 🍓 شما همدیگر میشناسید 🐼 اره پیتر هم یه مدل 🍓 وای چه عالی 🎱 خبو اماده ای ادرین تو هم میای ؟! 🐼 اره منم میا. تا عشقمو ندزدی 🎱 اوووووووو خدای من میبینم عاشق پیشا بانو شدی 🍓 ما رو دست کم گرفتی ها

نمیدونم کجا بودیم برای همین از ابنجا شروع میکنم از بان مرینت 👈 رفتیم ازمایشگاه رفتم تو اتاق گفتن باید خون بدی 🍓 من خون نمیدم من از امپول خوشم نمیاد ادریینننننن 🐼 جونم 🍓 اینا میخوان به من امپول بزنن کمک.کن 🐼 باشه (دستمو گرفت 🍓 داری چه قلطی میکنی 🐼 دارم کمکت میکنم داشت امپول میزد یه جیغ کوچولو موچولو زدم ادرین منو ول کرد 🍓 ادرین 😠 یه سنگ قبر برای خودت بخر 🐼 غلط کردم بعد افتادم دنبالش 🎱 ابجی جون ولش کن 🍓 اولا این معلوم نیست من ابجی تو باشم دوم اینکه دخالت نکن عش....یعنی ادرین خودمه خودم ادبش میکنم (وجدان مرینت: بگی عشقم نه مرینت: تو دخالت نکن این همه وقت کجا بودی وجی: رفته بودن مسافرت مری: مگه وجدان ادم میره مسافرت وجی: چرا نره ما هم انسانیما ) نشستم 🍓 ادرین تا اخر امروز باهات حرف نمیزنم 🐼 مرینت غلط کردم 🍓 باید برام همستر بخری 🐼 باشه برات میگرم عشقم 🍓 تا وقتی نیگری از من فاصله بگیر جواب برامون اوردن 🎱 مبارکه ابجی کوچیکه 🍓 تو الان برادر منی و منم ابجی تو هستم ....🐼🎱 ارههههههه 🍓 باید جشن بگیریم رفتیم بستنی خوردیم بعد ادرین برام همستر گرفت اسمشو گذاشتیم میلدرت بعد رفتیم خونمون ادرین خونه ما موند 🍓 پدرت مشکلی نداره 🐼 امروزا خیلی مهربون شده رفتیم تو خونه یهو یه جعبه عجیب زو میز پیدا کردم و یه کاغذ بقلش کاغذ باز کردم نوشته بود (لیدی باگ من بخاطر اتفاقاتی که این چند سال انجام متاسفم من هاک ماث معجزه گر پس میدم و به زندگی معمولیم بر میگردم من فقط میخواستم عزیز از دست رفتمو برگردونم امضا هاک ماث 🍓 ادرین اینو بیین بعد در جعبه باز کردم دیدم معجزه گر طاووس و پروانه اونجاست

بچه ها مرینت ادرین الان 17 سالشون ما میریم به 4 سال بعد البته پارت بعد 🔥🔥🔥🔥🔥

لایک کامنت یادتون نره

بای 💕💕💕💕💕💕