
میبینم که این پارت رو هم گذاشتم😐😹
لونا:ببین اگه نمی رفتی چقد بد میشد😹حالا چطوری اون اتفاق افتاد شیطون؟ هان؟😉 دریکو:واقعا نمیدونم یه دفعه ای اتفاق افتاد🥺 لونا خندید و گفت:معلوم شد که همیشه بادی به حرفم گوش کنی😹 دریکو:حالا تو سو استفاده نکن😐 لونا:خیلی خوب بابا توام😑 دریکو:لونا تو بهترینی😍🥺😘 لونا:میدونم😐😎 دریکو:یه بار اومدم ازت نعریف کنماااا ببین چطوری پشیمون میکنی😐 لونا:😹😹 دریکو:خیلی خوب دیگه من باید برم ببینم دنریس چکارمیکنه😐 لونا:برو آفرین ، چون اون بدون برادر یکی یه دونه اش واقعا ناراحته. دریکو:فعلا 😉 لونا:بای بوی😹
دریکو در سالن اجتماعات اسلیترین دنریس را دید که یکجا آرام مشسته بود بهتر که توجه کرد فهمید او دارد گریه میکند. دریکو رفت و مقابل او زانو زد و اشک هایش را پاک کرد و گفت:'دنریس خواهری، چی شده دختر؟🥺 دنریس اشک هایش رو پاک کرد و گفت:هیچی ولش کن. دریکو قاطعانه گفت:تا نگی ولت نمیکنم. دنریس:خب راستش کرام،اون باهاش دعوام شده انگار..... نمی دونم که رفته از یه نفر دیگه خواسته پسریه..... لعنتی😭🤦♀️ دریکو:دیدی گفتم؟😐 دنریس:دریکو من به اندازه کافی ناراحتم تو دیگه نمک نپاش رو زخمم☹ دریکو:خیلی خب ولش کن اون ارزش گریه های تو رو نداره☺️ اصلا خودم برات یه نفر رو پیدا میکنم😉 ولی به عنوان یه دوست ساده باهاش میری اوکی؟ دنریس:نمی خوام تو باهام بیا خواهر تو تنها نذار نمی خوام با کس دیگه ای برم🥺
دریکو: عه حب راستش من از یه نفر خواستم که باهام بیاد یعنی این که... دنریس:کی😐 دریکو سرخ شد :آممم خب ..هرماینی. دنریس با خوشحالی گفت:واقعا😍 دریکو خندید:آره تازه ....😹. دنریس: فهمیدم وسطش هم چی شده شیطون😹😹😹
بعد از صحبت با دنریس دریکو به هرماینی موضوع را گفته بود و هرماینی هم با هری و رون حرف زده بود رون که به اصرار خواهرش جینی از دوست جینی دعوت کرده بود (فقط به خاطر اصرار جینی) هری هنوز فرصت نکرده بود از کسی دعوت کند به همین خاطر خلیی مودبانه از دنریس دعوت کرده بود دنریس هم قبول کرده بود. آن روز صبح جشن کریسمس بود و همه داشتند برای جشن آماده میشدند.
بعد از جشن واقعا به همه خوش گذشته بود دریکو برای هرماینی یک گردنبند زیبا خریده بود کخ رویش اسم هرماینی حک شده بود. (پدر و مادرش از این موضوع با خبر نبودند که او با هرماینی دوست است) و حالا هری در مسابقه سه قهرمان در مرحله دوم نیز با هزار بد بختی برنده شده بود. و داشت برای مرحله سوم آماده میشد دریکو هر کمکی از دستش بر آمده برای او انجام داده بود. یک ماه بعد مرحله سوم بود هری بعد از باز گشت از هزار تو جسد یک مفر را اورده بود موجب وحشت همه شده بود و آن گسی نبود جز سدریک دیگوری🥺 هری گفته بود:ولد مورت اون ایم بلا رو سرش آورد😭😭 وبعدش معلوم شده بود که استاد دفاع در برابر جادوی سیاه شان نفوذی ولدمورت بوده است. بعد از همه این ماجرا ها دریکو هم به هری رون و هرماینی گفته بود. که ولد مورت برگشته است چون پدرش مرگ خوار بود و از این موضوع با حبر بود فقط از انها خواسته بود درباره پدرش به گسی چیزی نگویند
چند هفته بعد هری به رون و هرماینی و دریکو گفته بود که به یک جای خلوت بروند زیرا باید یک موصوع مهم را برای انها بازگو میکرد . بعد از جمع شدن آنها دور هم. دربکو پرسید:حالا این موصوع مهم چیه؟ هری:خب موضوع اینه که اصلا نمی حواستم بهتون اینو بگم ولی خب تصمیم گرفتم واقعیت رو بهتون بگه دریکو شاید تو رو ناراحت کنه ولی خب.... هری:هری داری منو میترسونی. رون:اره خب داره ترسناک حرف میزنه! دریکو با نگرانی گفت:هری زود باش. هری:خب باشه میرم سر اصل مطلب :همه تون میدونید که من بعد از جشن برای طعتیلات رفتم پیش سیریوس من داشتم درباره دریکو و دنریس حرف میزدم که سیریوس گفت بیشتر درباره دنریس بگم منم هر چی میدونستم گفتم و اون یه چیز عجیب یا شاید نمیدونم یه چیز باور نکردنی بود اون گفت................
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نمد
میگما داستانات خوبه ولی میش سانسور نداشته باشه
بهتر میش
میگما در مورد بی بلید داستان نداری
و اینکه اون مسابقه درمورد هری پاتر رو ببینین زیرنویسه
عالی بود عزیزم😘😘😘❤❤با انرژی به داستان قشنگت ادامه بده😍😍🌠🌠💛💛
چالش : نمد😐ولی فک کنم گفت که دنریس خواهر هری هست😅برم پارت بعدی بخونم متوجه بشم😁😁خدافظ💛💛
عالــی بود عاجی ^-^♡♡♡♡♡♡♡❤❤❤❤
چالش : نمد 😐😂♡
مرسی عاجی💖💖💖
😹😹😹😹😹😹
عاجییییی چرا اینقد خوب مینویسی فدات شم🥺♥
جای خصوصیات کردی😐
اسم من مانیا س اگ دوس داشتی اسمتو بگو عاجو♡^_^
چون عاجی های قشنگی مثل تودارم😍😍😍😍😍
اسمم صبا اس عاجی خوشملم😍😘
خیلییییی عالی بود🤩🤩🤩
چرااااااااااا جای حساس کات کردیییی؟؟؟؟؟😑😑😑
زوووووود پارت بعد رو بزااااااااار
چالش : نمی دونم
💙💙💙
مرسی لاو💖💖💖💖
پارت بعد منتشر شده 😹😹😹😹😹😹😹😹
خیلی خوب بود👌🏻😊
نمدونم 😂
مرسی😹😹😹😹😹
عالی بود عزیزم💖😍
مرسیییی😍😍😍💖💖💖💖
چالش : نمد😐
چرا انقدر قشنگ بود؟😃 مثل همیشپارت بعد داستان من که ۴ روزه تو برسیه
😹😹😹
چون تو قشنگی😍😘😘
وقتی اومد حتما میخونمش😘😉
یکی اینکه دنریس مالفور نیست
یا با هم فامیل هستند
مرسی بابت نظرت لاو😍😘
چرا جای حساس کات می کنییی! بهش چی گفت؟ نمی دونم و نمی تونم حدس بزنم! راستی عالی بود💚💚💚
که هیجان انگیر باشه😹😹😹
پارت بعد اومد میفهمید چی گف😹😹😹😘😘😘
مرسیی عزیزم😍😘