سوفسطائی ها؛

درود👈👉 شاید کلمه ی سوفسطایی رو تاحالا شنیده باشید و دوست داشته باشید بدونید اونها چه کسانی بودند برای اشنا شدن با این قوم پست رو تا آخر بخونید

واژه‌ی «سوفسطایی» (Sophistes) در ریشه‌ی یونانی خود به معنای «فرد خردمند» یا «کسی که دانش دارد» (Sophos) است. در ابتدا، این واژه یک لقب محترمانه بود و صرفاً به حکیمان اطلاق می‌شد. با این حال، در دوران اوج فعالیت سوفسطایی‌ها، معنای این واژه دچار انحراف شد و به تدریج بار معنایی منفی به خود گرفت، به معنای «کسی که ادعای خرد دارد» یا «استاد فریب و مجاب‌سازی با کلمات». این تغییر معنا تا حد زیادی مدیون نقدهای شدید فیلسوفانی چون سقراط و افلاطون بود که سوفسطایی‌ها را متهم به ترویج نسبی‌گرایی و اخذ پول در ازای آموزش فضیلت می‌کردند.

فلسفه سوفسطایی‌ها یک نظام واحد و منسجم نبود، بلکه مجموعه‌ای از دیدگاه‌های پراکنده بود که اغلب در نقطه‌ی مقابل باورهای سنتی و متافیزیکی پیشینیان قرار می‌گرفت. دو ستون اصلی این فلسفه، نسبیت‌گرایی پروتاگوراس و شکاکیت گورگیاس بودند.

سوفسطایی‌ها غالباً معلمانی بین‌المللی بودند که بین شهرهای یونان سفر می‌کردند و برای آموزش خود مبلغ هنگفتی دریافت می‌کردند. این دستمزدها در مقایسه با درآمد یک شهروند معمولی آتنی، نجومی بود.

مهم‌ترین محصولی که سوفسطایی‌ها می‌فروختند، فن خطابه بود. خطابه عبارت بود از هنر متقاعدسازی شنونده با استفاده از کلمات، صرف نظر از صحت و سقم محتوایی که ارائه می‌شد. این آموزش بر سه ستون اصلی استوار بود: لوگوس (Logos): ساختار منطقی استدلال (یا حداقل ظاهر منطقی آن). پاتوس (Pathos): برانگیختن احساسات مخاطب (مانند خشم، ترحم، ترس). اتوس (Ethos): ایجاد شخصیت و اعتبار (صلاحیت ظاهری) در ذهن شنونده. سوفسطایی‌ها به دانشجویان می‌آموختند که چگونه از هر سه ابزار برای کنترل ادراک جمعی استفاده کنند.

سوفسطایی‌ها محصول مستقیم یک انقلاب دموکراتیک بودند. آن‌ها نیازهای آن سیستم جدید را به خوبی شناسایی کردند و با زیرکی پاسخ دادند. در جامعه‌ای که قدرت در سخن بود، آنان ابزارهای لازم برای کسب قدرت را فروختند.