
این داستان کاملا تخیلیه. راجب به زندگی پر از اشتباهات امیدوارم خوشتون بیاد :)
دیگه ازش خسته شدم. حتی دیگه حال گفتن شاید اگه اون روز شاید اگه اون هفته،اون ماه،اون سال و...... رو ندارم. زندگیم بر پایه و اساس اشتباهات ساخته شده و این اشتباهات من رو در خودشون غرق کردن. ولی اجازه تسلیم شدن ندارم. اون بیرون، بیرون دنیای خیالی داخل ذهنم ادم ها به من اعتماد دارن، اونا من واقعی رو ندیدن و هیچ وقت هم نخواهند دید.
من مثل یک مجسمه سفالی کوچیکم که یک طرف اون شکسته ولی طوری توی تاقچه قرار گرفته که طرف شکسته شده اون رو کسی نمیبینه. اون مجسمه شاید اگه اون روز توی اسباب کشی زمین نمی خورد شاید الان یک تیکش شکسته نبود. شاید اگه اون روز یکی با توپ اون رو از روی تاقچه ننداخته بود الان یک تیکه دیگش نشکسته بود.
ولی من فقط یک مجسمه کوچک نیستم یک مجسمه خیلی بزرگم با کلی ترک و تکه های شکسته شده. هر کدوم از این ترک ها و شکستگی ها نشانه یکی از اشتباهات زندگیمه که روی هم تلنبار شده و این مجسمه به ظاهر سالم ولی از زاویه های مختلف خراب رو به نمایش میزاره.
البته که زندگیه من فقط ترک خوردن ها و شکستن های خالی نبوده، آدم ها و اتفاقاتی بودند که بعضی تکه های من را سر جایشان میگذاشتند و چسب میزدند و یا ترک هایم را ترمیم میکردند. ولی با این حال آنها هیچ وقت نتوانستند و نخواهند توانست من را مثل روز اول کنند. من تا به حال آنقدر شکسته ام و ترک خورده ام که فقط یک اشتباه کوچک یا بهتر است بگویم یک ترک کوچک کافیست تا از هم بپاشم.
ولی با این حال من نباید منتظر اتفاقات یا آدم ها باشم تا من را ترمیم کنند وگرنه نمیتوانم انتظار کسانی که به من اعتماد کردند را برطرف کنم. درسته باید خودم سعی کنم تکه های گمشده ام را پیدا کنم یا حتی هر چقدر هم سخت اما دوباره آنها را بسازم و خودم را ترمیم کنم. اگه بخوام منتظر آدم ها بمونم ممکنه دوباره و دوباره بشکنم اما من تحمل این را ندارم پس باید خودم دست به کار بشوم.
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که الان اینکه جمله ی شاید اگه اون روز.... رو گفتن دیگه فایده ای ندارد اون روز گذشته و دیگه قرار نیست تکرار بشه. پس اگه بخوام ادامه بدم باید تکه های شکسته خودم رو از اشتباهات اون روز امروز ترمیم کنم، چون اون روز دیگه گذشته و حسرتش فایده ای نداره.
مثلاً شاید اگه اون روز اون حرف رو نزده بودم الان اون آدم ازم فاصله نگرفته بود خب چه فایده ای داره اره شاید اگه اون حرف رو نزده بودم نرفته بود. اره قطعا اگه اون روز نکرده بودم هیچوقت از دستش نمیدادم ولی چرا تا کامل از دست ندادنش معذرت خواهی نکنم چرا به جای حسرت اون روز امروز اشتباهم رو نپذیرم معذرت خواهی نکنم.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود عزیزم خسته نباشی ❣🫂
ممنون عزیزم🎀❤✨
قشنگ بود ،راستی من تازه واردم ولاگ کجاست ،چطوری میتونم برم توشششش،
اولین لایک، اولین کامنت!💖🫂
ممنون خوجمله 🎀❤✨