

۱. موسیقی شاد و یا غمگین بر نحوه چگونه دیدن صورتهای خنثی نیز تاثیر میگذارد وقتی میگوییم یک قطعه موسیقی بسیار شاد یا غمگین است، فقط به این دلیل نیست که موسیقی، احساس خاصی در ما به وجود میآورد. بلکه مغز ما به شکل متفاوتی به موسیقی شاد و غمگین واکنش نشان میدهد. حتی قطعات کوتاهی از موسیقی شاد یا غمگین میتواند بر ما تاثیرگذار باشد. یک مطالعه نشان داد که پس از شنیدن قطعهای کوتاه از موسیقی، شرکتکنندگان تمایل داشتند که یک تصویر از چهرهای خنثی را طبق لحن موسیقیای که شنیده بودند، به عنوان شاد یا غمگین تفسیر کنند. این اتفاق برای سایر حالتهای صورت نیز رخ داد، اما برجستهترین آن، برای حالات نزدیک به خنثی بود. نکتهی جالب دیگر در رابطه با اینکه چگونه احساسات ما تحت تاثیر موسیقی قرار میگیرند، این است که دو نوع احساس در رابطه با موسیقی وجود دارد: احساسات درک شده و احساسات حس شده. به این معنی که گاهی ما احساسات قطعهای موسیقی را بدون اینکه واقعا آن را حس کنیم، میفهمیم که دلالتی بر این است که چرا برخی از ما گوش دادن به یک موسیقی غمگین را لذتبخش و نه افسردهکننده میدانیم. رخلاف موقعیتهای واقعی زندگی، در زمان گوش دادن به موسیقی هیچ تهدید یا خطری واقعی را حس نمیکنیم، بنابراین میتوانیم احساسات مرتبط را بدون اینکه واقعا حسشان کنیم، درک کنیم.
۲. صدای پسزمینه میتواند باعث پیشرفت خلاقیت شود همهی ما دوست داریم در زمان انجام کارهای روزمره، صدای موسیقی را زیاد کنیم. اما وقتی در حال انجام کار خلاقانه باشید، شاید موسیقی با صدای بلند بهترین انتخاب نباشد. صدای پسزمینه مغز را بیشتر درگیر میکند و باعث میشود عملیات پردازش در سطح بالاتری انجام شود و همین مسئله، منجر به خلاقیت بیشتر میشود. با این حال، صدای بلند تفکر خلاق ما را مختل میکند، چون این صدا بر ما غلبه میکند و ما برای پردازش مؤثر اطلاعات، باید بیشتر تقلا کنیم. این موضوع بسیار شبیه به اثرات دما و روشنایی بر کارایی ما است، همانطور که یک مکان نسبتا شلوغ نیز تا حدی برای شکوفایی خلاقیت مفید است.

۳. پیشبینی شخصیت براساس سلیقهی موسیقی امکانپذیر است ین اطلاعات جالب است اما تا به حال فقط بر روی افراد جوان امتحان شده است. در یک مطالعه بر روی زوجینی که زمانی را صرف شناخت یکدیگر کرده بودند، با نگاه کردن به ۱۰ آهنگ برتر مورد علاقهشان، پیشبینیهایی نسبتا موثق در مورد ویژگیهای شخصیتی فرد مورد نظر به دست آمد. این مطالعه از ۵ ویژگی شخصیتی برای آزمون استفاده کرده بود: تمایل به تجربههای جدید، برونگرایی، سازگاری، وظیفهشناسی و ثبات احساسی. جالب بود که برخی از این ویژگیها براساس سلیقهی موسیقی فرد، نسبت به بقیهی ویژگیها، درستتر پیشبینی شدند. برای مثال، تمایل به تجربههای جدید، برونگرایی و ثبات احساسی، سادهترین ویژگیهایی بودند که میشد آنها را به درستی حدس زد. در مقابل، وظیفهشناسی براساس سلیقهی موسیقی قابل پیشبینی نبود.
۴. موسیقی باعث حواسپرتی در حین رانندگی میشود یک مطالعهی دیگر بر روی نوجوانان و جوانان انجام شد و به اینکه رانندگی آنها چطور تحت تاثیر موسیقی قرار میگیرد، توجه کرد. رانندگان در زمان گوش دادن به موسیقی مورد علاقهشان، سکوت یا موسیقی «ایمنی» که توسط محققان انتخاب شده بود، مورد آزمایش قرار گرفتند. کاملا مشخص است که ترجیح افراد، موسیقی انتخابی خودشان بود، اما ثابت شد که این موسیقی باعث حواسپرتی بیشتر میشود. رانندگان در زمان گوش دادن به موسیقی انتخابی خودشان، اشتباهات بیشتری داشتند و بیاحتیاطتر رانندگی میکردند. یک نتیجهی عجیبتر اینکه ثابت شد موسیقی انتخابی توسط محققان، مفیدتر از سکوت و عدم پخش موسیقی است. به نظر میرسد موسیقی ناآشنا یا غیرجذاب بهترین انتخاب برای رانندگی ایمن است. حتما بخوانید: ۱۵ روش برای افزایش تمرکز حواس در کارها

۵. آموزش موسیقی اثر قابلتوجهی در بهبود مهارتهای حرکتی و استدلالی دارد معمولا فرض میکنیم که یاد گرفتن یک ساز میتواند برای کودکان مفید باشد، اما در واقع یادگیری موسیقی مزایایی بیشتر از آنچه فکر میکنیم دارد. یک مطالعه نشان داد که کودکانی که سه سال یا بیشتر به آموزش موسیقی مشغول بودند، در توانایی تمایز شنیداری و مهارتهای حرکتی بهتر از آنهایی که اصلا سازی بلند نبودند، عمل کردند. مچنین این کودکان در دایرهی لغات و مهارتهای منطقی غیرکلامی بهتر عمل کردند که شامل فهم و تحلیل اطلاعات بصری مثل تشخیص روابط، تشابهها و تفاوتهای بین اشکال و الگوها میشود. همانطور که قابل تصور است، این دو ناحیه در ذهن کاملا از آموزش موسیقی دور هستند و بسیار عجیب است که میبینیم چطور یادگیری یک ساز میتواند به کودکان کمک کند تا انواع مختلفی از مهارتهای مهم خود را پرورش بدهند. حالب است که تحقیق مشابهی نشان داد، این ارتباط برای ورزش و مهارتهای حرکتی نیز وجود دارد.
۶. موسیقی کلاسیک باعث افزایش توجه بصری میشود فقط کودکان نیستند که میتوانند از آموزش موسیقی یا قرار گرفتن در معرض آن، منفعت ببرند. در یک مطالعهی کوچک، بیمارانی که سکته کرده بودند، در حال شنیدن موسیقی کلاسیک، توجه بصری بهتری از خود نشان دادند. همین آزمایش با صدای سفید (صدایی كه از تركيب شدن صداهایی با فركانسهای متفاوت ايجاد میشود) و سکوت نیز تکرار شد. مانند مطالعهی رانندگی که کمی قبلتر به آن اشاره کردیم، سکوت بدترین نتایج را به همراه داشت. البته این مطالعه محدود بود و نتایج آن با تکرار این تحقیقات و انجام پژوهشهای بیشتر، اعتبار بیشتری خواهد یافت، اما به هر حال جالب است که موسیقی و صدا چطور میتواند بر حسها و تواناییهای ما مثل دیدمان اثر بگذارد.
7. موسیقی به ورزش کمک میکند سالیان درازی است که تحقیقات بر روی اثر موسیقی در حین ورزش انجام میشود. در سال ۱۹۱۱، محقق آمریکایی لئونارد آیرز (Leonard Ayres) دریافت که دوچرخهسواران در زمان گوش دادن به موسیقی، تندتر رکاب میزنند. این اتفاق به این دلیل میافتد که گوش دادن به موسیقی باعث میشود توجه مغز ما به خستگی کم شود. وقتی بدنمان میفهمد که خسته شدهایم و میخواهد ورزش متوقف شود، سیگنالهایی به مغز میفرستد تا برای یک استراحت توقف کند. گوش دادن به موسیقی برای جلب توجه مغز رقابت میکند و میتواند به ما کمک کند تا بر سیگنالهای خستگی غلبه کنیم که این کار بیشترین کارآیی را برای تمرین ورزشی آرام یا ملایم دارد. در حین تمرین شدید، موسیقی آنقدر قوی نیست که توجه مغز را از درد ورزش دور کند. نهتنها در زمان گوش دادن به موسیقی، درد ورزش را بیشتر تحمل کرده و سختتر ورزش میکنیم، بلکه از انرژیمان نیز به طور کارآمدتری استفاده میکنیم. مطالعهای در سال ۲۰۱۲ نشان داد دوچرخهسوارانی که به موسیقی گوش میدهند، ۷٪ اکسیژن کمتری نسبت به دوچرخهسوارانی که در سکوت رکاب میزنند، نیاز دارند. چند تحقیق اخیر نشان دادهاند که سقف اثر موسیقی حدود ۱۴۵ ضرب در دقیقه است و تعداد بیشتر ضرب در دقیقه، باعث انگیزهی بیشتر نمیشود. بنابراین، همانطور که قبلا دربارهی رابطهی ورزش و شادی بسیار شنیدهایم، عجیب نیست که بدانیم موسیقی همراه با ورزش، تاثیر بیشتری در بهتر شدن روحیهی ما دارد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)