
❁انشالله حال دلتون خوب باشه❁ همهی ما حافظ شیرازی رو می شناسیم. در این پست قصد داریم بررسی کنیم که بین این همه کتاب، چرا دیوان اشعار حافظ برای فال گرفتن استفاده می شود؟

در دل هر ایرانی، جایی برای دیوان حافظ هست. کتابی که تنها مجموعهای از غزلها نیست، بلکه آیینهای از دل و سرنوشت ماست. از هزاران سال پیش، انسانها در جستوجوی نشانههایی از آینده بودهاند. گاه از خطوط کف دست، گاه از شعلهی آتش، و گاه از خواب و خیال. در ایران باستان، موبدان در آتش مقدس مینگریستند و فال میزدند. در دوران اسلام، مردم با قرآن تفأل میکردند تا راه درست را بیابند. و بعدها، با آمدن حافظ، همه چیز رنگ تازهای گرفت. غزلهای او چنان آمیخته با رمز و راز بود که هر دل، معنای خود را در آن مییافت. شعر حافظ دوپهلوست، چند معنا دارد، و به همین دلیل به فال نزدیک است. وقتی دیوانش را میگشایی، در حقیقت با دل خودت گفتگو میکنی. نه او با تو سخن میگوید، بلکه تو حرفهای خود را از زبان او میشنوی. به همین دلیل، فال حافظ برای هر کس، رنگ و بوی خودش را دارد. یکی در آن امید میبیند، دیگری عشق، و آن دیگری نشانهای از آرامش.

دیوان حافظ جایگزین دیوان دیگر شاعران شد و به کتابی مقدس در خانههای ایرانی بدل گشت. اما چرا فال حافظ اینقدر خاص است؟ محمدعلی اسلامی نُدوشن، ادیب و پژوهشگر بزرگ، پاسخی زیبا برای این پرسش دارد. او میگوید هیچ شاعری در زبان فارسی، مانند حافظ، در سخن گفتن با کنایه و ایهام چیره نبوده است. اشعار حافظ چند معنا دارند، و هر کس میتواند از آنها برداشتی شخصی و درونی داشته باشد. وقتی دیوان حافظ را باز میکنیم، در واقع صدای درون خود را از زبان او میشنویم. فال حافظ نه تنها پیشگویی نیست، بلکه گفتوگویی شاعرانه با دل خودِ ماست. شاید به همین دلیل است که هم مردم ساده و هم بزرگان، از غزلهای او آرامش میگیرند.

شاید زیباترین داستان فال حافظ، به روز درگذشت خود او بازگردد. در آن زمان، مخالفان حافظ نمیخواستند اجازه دهند او در گورستان دفن شود. پس تصمیم گرفتند از خود حافظ کمک بگیرند و با دیوانش تفأل بزنند. برگهای از اشعارش را از میان سبدی بیرون آوردند و این بیت نمایان شد: قدم دریغ مدار از جنازه حافظ که گرچه غرق گناه است، میرود به بهشت و این گونه، فال حافظ راه خود را در دل مردم باز کرد. از آن پس، دیوان او نه تنها یادگار شعر و عشق، که چراغی برای امید و آرامش شد. فال حافظ یعنی گوش سپردن به ندای دل، در لحظههایی که نیاز به نشانهای از عشق و اطمینان داریم.

برخی ریشهی فال را در آیینهای کهن «شمنی» میدانند. آیینی که در آن کاهنان و شمنها با نیروهای مرموز ارتباط میگرفتند و از نشانهها، خبر از آینده میدادند. در ایران باستان نیز نوعی فال زدن رایج بود؛ مانند نگاه کردن در آتش مقدس و یافتن نشانههای نیک یا بد در زبانههای آن. در شاهنامه فردوسی هم از فال زدن شاهان و پهلوانان بارها یاد شده است. پس از اسلام، «استخاره» یا تفأل به قرآن کریم رواج یافت. مردم برای تصمیمهای مهم خود به کلام خدا پناه میبردند تا از راهی درست آگاه شوند. رفتهرفته، این سنت زیبا به دیگر کتابهای مقدس و آثار ادبی نیز راه یافت.

کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت چمن حکایت اردیبهشت میگوید نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت به می عمارت دل کن که این جهان خراب بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت مکن به نامه سیاهی ملامت من مست که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت قدم دریغ مدار از جنازه حافظ که گر چه غرق گناه است میرود به بهشت
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نخستتت
عالی بود خسته نباشی زیبا✨
💖🌸
💘