فکت غم انگیز جوجوتسو کایزن:)

سلام خوشگلا :) خوش اومدین به اولین پست من . توی این پست قراره بریم چند تا از فکت های غم انگیز جوجوتسو کایزن رو بخونیم. اگه هنوز تا فصل ۲ جوجوتسو نگاه نکردید لطفا این پست رو نبینید چون یکم اسپویل داره ... :)

یوجی ایتادوری با اینکه میدونه بخاطر سوکونا زندگی کوتاهی داره ، همیشه تلاش میکنه با لبخند بگه « میخوام یه مرگ خوب داشته باشم » :)

مگومی فوشیگورو همیشه میترسه مثل پدرش ( توجی ) به یه مرد سنگدل و بی روح تبدیل شه؛ برای همین همیشه خودش رو سرد نشون میده:)

نانامی تنها کسی بود که برای یوجی مثل یه پدر واقعی بود و ازش محافظت کرد . مرگ اون از بدترین ضربه ها برای یوجی بود :)

گوجو بعد مرگ ریکو فهمید ، قوی ترین بودن برای جلوگیری از از دست دادن عزیزان کافی نیست :)

گوجو همیشه میخندید ، ولی هیچ کس اون تنهایی و غم پشت لبخندشو ندید :)

نوبارا میخواست قوی ترین باشه تا بتونه باز هم سائوری رو ببینه ، اما قبل دیدار دوباره ، مرگ همه چیز رو ازش گرفت :)

ولی جوری که تموم شدن ناگهانی دوستی این دو نفر بهمون آسیب زد ... :)

گتو هیچ وقت نمیدونست انتخاب اون راه باعث میشه بهترین دوستشو از دست بده :)

ولی هیچ کس به این فکر نمیکنه که شاید ماهیتو گذشته ی دردناکی داشته که باعث شده همچین کسی بشه :)