
_هیچ گاه زندان بان قلب دیگران نباش_ ☆فانوس

گذشته ای پنهان و مرموز، احساسات درونی اش را سخت می توانی احساس کنی. تضادی که در وجودش قرار دارد جذابیتش را دو چندان می کند. مه صبحگاهی را دیده ای؟ زیبایی اش چشم گیر است اما گاه ترسناک میشود. لبخند های آمانه زیباست اما گذشته و احساسات درونی اش چیزی تضاد در لبخند هایش به وجود می آورد. ابهام ، ابهام و ابهام. چیزی که در گذشته و آینده اش وجود دارد. همه چیز پر از ابهام است. هزاران سوال از گذشته و آینده به وجود می آید اما پاسخ همچنان نا پیداست. افسانه های بسیاری می گویند مه جایی میان جهان مرگ و زندگیست همانند او. جایی میان مرگ و زندگی قرار دارد....

آتشی شعله ور در باد. آتش نماد دانش و شور و هیجان است. چیزی آشنا. مائو مائو شخصیتی پیچیده و پر پیچ و خم دارد. در باد میرقصد و جدایی ناپذیر از سختی هاست. دانشی غیر قابل باور، رویایی دست نیافتنی، شور و هیجانی که برای کسب دانش دارد غیر قابل توصیف هست. همانند شعله آتش در باد میرقصد و هیچ چیز نمی تواند مانع شعله ور شدن او شود.

ماین، جوانهایست در دل زمستان، نه از سرما میهراسد، نه از تاریکی. با هر مانع، ریشهاش را ژرفتر میدواند، و با نور دانش، برگهایش را میگشاید. در خاکی که دیگران از آن میگریزند، او امید را سبز میکند، بیادعا و بی توقف. او با وجود محدودیت های جسمی تمام تلاشش را کرد و با قدرت دانش راه را ادامه داد.

اوتو آی مثل برگیست که از شاخه جدا شده آسیبدیده، تنها، و بیجهت. در جریان رودخانهی زندگی، او حرکت میکنه، نه با اراده، بلکه با نیرویی بیرونی. گاهی آرام، گاهی پرتلاطم، اما همیشه در مسیر، با خاطراتی از درختی که روزی به آن تعلق داشت. او در جستجوی معناست، در سفری که خودش انتخاب کرده، و با هر پیچ رود، بیشتر درونیتر و پیچیدهتر میشود. اما به هدف خویش نزدیک تر....

اما وجود محدودیتها، ترسها و تاریکیهایی که اطرافش رو گرفته، باز هم با امید، گرما و روشنایی جلو میره. اون نهتنها خودش رو نجات میده، بلکه نورش رو با دیگران هم تقسیم میکنه، راه رو نشون میده، و نشون میده که حتی در سختترین شرایط طلوع غیر ممکن نیست.

فمیشیا همانند کشتی ایست که آرام آرام به ساحل میرید. او با وجود مشکل های فراوان، طرد شدگی از طرف خانواده و رو ستا تمام تلاشش را کرد که به هدفش برسد. اون امواج دریا را پشت سر گذاشت و از تمام سختی های راه گذشت تا بتواند به هدفی که از کودکی در انتظارش بود برسد. حقیقت بود که او ضعیف ترین رام کننده بود و بی ستاره، اما ستاره اش در آسمان می درخشید و به اون یاری رساند تا دریای مواج را پشت سر بگذارد و به مسیر درست راه پیدا کند.

تاکوپی همانند قطره ای آب است. کوچک، اما بزرگ. با وجود کوچکی اس قلبی صاف و شفاف دارد. از دنیای دیگر آمده، دنیای پر از مهر و عدالت اما دنیایی که انتظارش را میکشند پر از بی عدالتی، فقر ، آزار و اذیت است. جایی که تاکوپی حتی به آن فکر هم نمی کرد. تصورش هم غیر ممکن بود. او وارد دنیایی شد که مهربانی اهمیتی نداشت و او جانس را داد تا مهربانی و فداکاری معنا دار شود.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سسدستی هامو نادیده بگریدید_
همش تقصیر کیبورده_
کاربر تازه واردم
اک قبلیم شیرکاکائو بود
پین؟
دوربین مخفی(بررسی)
پین خوشگله؟
فرصتتتتت
زیبا ترین طبیعت انیمه ای🥲
پستت که فوق العاده بود به کنارر،با متن نتیجه قلبم درد گرفت💔ولی درکت میکنم منم خیلی سرم شلوغه و نمیتونم خیلی بیام😭 امیدوارم موفق باشییی و دوباره با پستات مارو اکلیلی کنیی🛐✨
5
4
3
2