زخم پنهان هر تایپ

از عنوان فکر کنم منظورم رو فهمیدی😅😂

ISTJ زخمش اینه که تمام ارزشش رو در (درست بودن) میزاره اما وقتی خطایی میکنه در درونش احساس میکنه کل هویت و اعتبارش زیر سوال رفته

ISFJ زخمش اینه که عشق و توجه اش رو بی قید و شرط میبخشه ولی در اعماق قلبش میترسه اگه روزی نتونه مفید یا حمایتگر باشه دیگه ارزش دوست داشته شدن نداشته باشه

ESTJ زخمش اینه که هویتش رو در مسؤلیت و عملکرد تعریف میکنه و وقتی نمیتونه بار همه چیز رو بکشه خودش رو بی ارزش میبینه

ESFJ زخمش اینه که دنیاش رو وقف رابطه ها میکنه اما در دلش میترسه هیچکس اورا برای خودش نخواد جز برای نقشی که ایفا میکنه

INFJ زخمش اینه که با تمان وجود میخواد روح دیگران رو لمس کنه اما اغلب حس میکنه هیچکس عمق خودش رو نمیبینه و در تنهایی معنوی گیر افتاده

INFP زخمش اینه که در درونش جهانی پر از زیبایی و معنا داره اما وقتی میبینه واقعیت بیرون هرگز با رویاهاش همتراز نمیشه دچار درد عمیق بی جایی و ناکامی میشه

ENFP زخمش اینه که تشنه ی ازادی و عشق بی مرزه اما در اعماق وجودش از رها شدن وحشت داره انگار همیشه باید ثابت کنه که ارزش موندن داره

ENFJ زخمش اینه که با جون و دل به دیگران نیرو میده اما در سکوت شب حس میکنه کسی اون رو به همان اندازه عمیق و کامل نخواهد شناخت یا حمایت نخواهد کرد

INTJزخمش اینه که همیشه باید کنترل و جهت داشته باشه اما در دلش میترسه همه نقشه ها و تلاش هاش بی ثمر باشه و ثابت کنه بی کفایت بوده

INTP زخمش اینه که میخواد حقیقت مطلق رو بفهمه اما همین جستجو باعث میشه از انسان ها و احساسات فاصله بگیره و در نهایت خودش رو در تنهایی ذهنی اسیر ببینه

ENTP زخمش اینه که همیشه در بازی ایده ها پیروزه اما در سکوت ترسش اینه که پشت همه ی این هوش و شوخی هیچکس واقعا خود آسیب پذیرش رو نبینه

ENTJ زخمش اینه که همیشه باید تاثیر گذار و قدرتمند باشه اما وقتی آسیب پذیر میشه در دلش وحشت میکنه که مبادا دیگران او رو ضعیف و بی ارزش ببینن

ISTP زخمش اینه که ازادی براش حیاتیه اما وقتی کسی واقعا بهش نزدیک میشه حس میکنه ممکنه استقلالش از بین بره و همین باعث میشه خودش فاصله بگیره

ISFPزخمش اینه که زندگی رو از صمیم قلبش تجربه میکنه ولی وقتی دیگران ارزش نگاه شاعرانه اش رو زیر سوال میبرن احساس میکنه تمام هویتش و اصالتش تحقیر شده

ESFP زخمش اینه که نور و شادی و مهربونی به همه میده اما ته قلبش میترسه که اگه روزی لبخند نزنه هیچکس دیگه کنارش نمیمونه

ESTP زخمش اینه که در لحظه زندگی میکنه تا فرار کنه از خلا درونیش اما وقتی سکوت میاد با ترس عمیق از بی معنا بودن همه ی هیجانات روبه رو میشه