
سلام خوش اومدید به پست جدید هیونجو 🙏🏻 اول یه سری توضیح بدم که منظور این پست چیه ، توی این پست همونطور که از عنوان مشخصه داستان یه سری آیدل ها رو در زندگی های دیگه روایت میکنه جایی کا اونا دیگه آیدل نیستن ، امیدوارم این پست تکراری نباشه چون مثلشو ندیدم با تشکر از دیپ سیک بابت کمک ، راستی این ورژن گرل گروپ بود 🙏🏻

(🎤 : جنی دیوای اپرا ) سالن اپرای وین مملو از تماشاگرانی بود که برای شنیدن "جنی" آمده بودند. او که حالا سوپراستاری جهانی بود، همیشه در مرکز طوفانی از قضاوتها قرار داشت. اگر خوانندهٔ دیگری یک نقش کلاسیک را با اندکی تغییر میخواند، "نوآور"خطاب میشد، اما اگر جنی همین کار را میکرد، میگفتند "به اثر اصلی خیانت کرده". اگر لباس مجللی میپوشید، "خودنما" خوانده میشد و اگر ساده میپوشید، میگفتند "برای چنین سالن باشکوهی مناسب نیست". اما وقتی آوازش فضا را پر کرد، تمام این حرفهای پچپچگونه در گلو خفه شد. صدای او که از اعماق وجودش برمیخاست، هر بار رکورد فروش بلیت را میشکست و تماشاگران را به وجدی وصفناشدنی میبردند. محبوبیت او، پارادوکسی شگفتانگیز بود: او را نقد میکردند تا ستایشش کنند.

(🎨 : وونیونگ، نقاش آبستره ) در گشایش نمایشگاه آثار جدید "وونیونگ" منتقدی با نگاهی تحقیرآمیز به تابلویی نگاه کرد و گفت: "باز هم دنبال جلب توجهی؟ کارهایت هر بار عجیبتر میشوند. انگار فقط میخواهی حرفی برای زدن داشته باشی". وونیونگ که کنار ایستاده بود، آرام برگشت. او همیشه به خاطر استفادهٔ جسورانه از رنگها و فرمهای غیرمعمول، متهم به خودنمایی میشد. با آرامش ولی قاطع پاسخ داد: "من فقط دارم خودم را روی بوم میریزم. این منم. شما هم شما هستید. قرار نیست شبیه هم باشیم.". این جمله، شعار نانوشتهٔ او شده بود. آثارش به سرعت به فروش میرفتند و هواداران فراوانی داشت، اما همواره منتقدانی بودند که اصالت و نیت او را زیر سؤال میبردند. برای وونیونگ این قضاوتها تنها سایه هایی کمرنگ در برابر نورهایی بودند که از درونش برای خلق کردن میتابید.

( 🩰: آهیون اسطورهٔ بالهٔ نوین ) پرده با شکوه بالا رفت و نور بر روی آهیون افتاد. با اولین نت موسیقی، او به حرکتی روان و پرصلابت آغاز کرد. پرشهایش چنان سبکوزن و چرخشهایش چنان دقیق بود که گویی زمین را به مبارزه طلبیده بود. به محض پایان اجرا، انتقادات تند آغاز شد: "این دیگر باله نیست، سیرک است!" "حرکاتش بیش از حد نمایشی و غیراصیلی است!" یکی از پیشکسوتان پشت صحنه با نگاهی خشمگین به او گفت: "باله وقار میخواهد، نه این همه هیاهو. داری هنر اصیل را تحقیر میکنی!" اما آهیون تسلیم نشد. در مصاحبهای، با چشمانی براق و اطمینانی راسخ گفت: "رقص، زبان روح من است. این انرژی، تظاهر نیست؛ فریاد قلب من است. من نمیتوانم کمتر از تمام وجودم برقصم، همانطور که یک پرنده نمیتواند نیمهآواز بخواند." او اجازه نداد مخالفان، نور درونش را خاموش کنند. شب بعد، بار دیگر با همان اشتیاق و مهارت خیرهکننده بر صحنه درخشید. آهیون به خوبی میدانست که تاریخ تنها از کسانی یاد میکند که با وجود تمام مخالفتها، جرئت درخشیدن دارند.

( 📓 : سویون نویسنده جسور) کافه بوهمیایی شهر مملو از مشتاقانی بود که برای شنیدن خوانش جدیدترین اثر سویون آمده بودند. او پشت تریبون ایستاده بود، عینکش بر چشمانی نافذ تکیه زده بود. کتابش، مجموعهای از داستانهای تند درباره مبارزات زنان، به تازگی به پرفروشترین اثر تبدیل شده بود. هنگام خوانش، صدای آرام اما محکمش سالن را در سکوت فرو برد. کلماتش همچون نیزههایی به قلب تابوها میخورد. او هراسی از به چالش کشیدن هنجارهای جامعه نداشت. اما این شجاعت بهایی داشت. در فضای آنلاین، ظاهر ساده و غیرستارهوار او را هدف گرفته بودند، چون نمیتوانستند قدرت کلماتش را انکار کنند. حتی یکی از کتابهای اولیهاش به دلیل مواضع صریح، موقتاً از برخی کتابفروشیهای بزرگ حذف شد. همان شب، پس از خواندن متنی درباره استقلال جسمانی زنان، مردی از جمعیت با تحقیر فریاد زد: "کمی آرایش کن عزیزم، بعد بیا درباره زنان صحبت کن!" سویون عینکش را جابهجا کرد، مستقیماً به چشمان مرد نگاه کرد و با آرامشی آمیخته به طعنه پاسخ داد: "من داستانهایم را با مرکب مینویسم، نه با رژلب. قدرت حرفهایم از قلمم میآید، نه از صورت من." سپس بدون ذرهای تردید به خواندن ادامه داد. تشویق پرشور حضار، تحقیرها را در خود غرق کرد. سویون میدانست نبرد او در صفحه کاغذ به دست میآید، نه در مطابقت با استانداردهای سطحی. او با ایدههایش میجنگید، و تسلیم نمیشد. (Hyun joo: گرچه سویون ما خیلیم خوشگله ولی اینجا منظور همون مطابق نبودن با استاندارد های کره هست )

( ⚙️ : ساکورا مهندس خلاق رباتیک) آزمایشگاه پیشرفته رباتیک در سکوت سنگینی فرو رفته بود. همه چشمها به ساکورا دوخته شده بود، دختر جوانی که با عینک محافظ، آخرین تنظیمات را روی ربات انساننمای خود انجام میداد. این ربات، پروژه سالها تلاش و آرزوی او بود - رباتی که میتوانست به کودکان در برقراری ارتباط کمک کند. ساکورا پیشینهای پر از تجربه داشت. در نوجوانی یک برنامهنویس نابغه بود، سپس به دنیای بازیهای رایانهای رفت و حتی یک استودیوی مستقل بازیسازی تأسیس کرده بود. اما عشق واقعی او، رباتیک و استفاده از فناوری برای کمک به دیگران بود. اما همین پیشینه متنوع، بهانهای به دست منتقدان داده بود. در شبکههای اجتماعی مینوشتند: "این باز هم میخواهد خودی نشان دهد! قبلاً برنامهنویس بود، بعد بازیساز، حالا مهندس رباتیک؟" "طراحیهایش تئوری و غیرعملی است. فقط صورتش معروف شده، به او فرصت دادهاند!" امشب، مهمترین نمایش زندگی حرفهای او بود. درست در وسط نمایش، یک مشکل فنی پیش آمد - ربات به جای نشان دادن احساسات دوستانه، حرکاتی تکراری انجام میداد. زمزمههای تحقیرآمیز در سالن بلند شد: "گفتیم نمیتواند!" ساکورا به یاد تمام شبهایی افتاد که تنها در آزمایشگاه کار کرده بود. نفس عمیقی کشید و مستقیم به چشمان حضار نگاه کرد: "لطفاً چند دقیقه به من فرصت دهید." با حرکاتی سریع و مطمئن، مشکل را تشخیص داد و در عرض پنج دقیقه آن را برطرف کرد. وقتی ربات دوباره فعال شد، با حرکاتی نرم به یک کودک اشاره کرد و با صدایی گرم گفت: "سلام دوست من، حال تو چطوره؟" سکوتی مطلق سالن را فراگرفت و سپس تشویقی پرشور برخاست. در مصاحبه پس از این نمایش، خبرنگاری پرسید: "بعضیها میگویند شما یک مهندس واقعی نیستید و مهارت فنی کافی ندارید. نظرتان چیست؟" ساکورا با لبخندی آرام پاسخ داد: "مهندسی فقط محاسبات خشک نیست؛ نیاز به خلاقیت، همدلی و پشتکار دارد. من هرگز از یادگیری و بهبود دست نمیکشم. مهم نیست چه میگویند؛ مهم تأثیر کاری است که انجام میدهم." او به آزمایشگاه بازگشت. میدانست که انتقادها ادامه خواهد داشت، اما اینبار دیگر اهمیتی نمیداد. چون ثابت کرده بود که ارزش یک مهندس، در اشتیاق او برای ساختن جهانی بهتر است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی💘
مـعـنـیـه Baddie !! (بررسی)
ببخشید پین؟
بالرین بیشتر به کازوها میومد ولی
عالیی💘
ممنونمم
خلاقانه بود،خسته نباشیی
مزسییی
خخیلیی بامزهه بود دخترر☝🏻
تشکررر
خیلی قشنگ بود
این شاهکار رو نمیتونم😭💘
ممنونمم😭💘
خیلی خوب بود خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی
مثل خودتتت💘☝🏼
البته دهن اون هوش مصنوعی بدبختم سرویس شد🤣😭
خودش زوانی بود بحدا سه ساعت براش توضیح دادم ولیخب 😅
عالی بود😭
مرسییی😭☝🏼
وای جدی وای
وایوای