
در این پست با نگاهی طنز به مقایسهی پستهای سالهای گذشته در دستهبندی میراکلس میپردازیم.
12 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
101 لایک
و مرینت نزدیکه زندگی رو وداع بگه که آدرین میرسه و لایلا رو پلیسا میبرن مرینت و آدرین هم به خوبی و خوشی زندگی میکن_
(همهی ۲_۳ تایی که خوندم اینشکلی بود😔)
من هرچی خوندم اینشکلی بود:
مامان بابای مرینت میرن سفر و اونو میبرن خونه خانواده ی آگرست چون صمیمی ترین دوست باباشه،امیلی زندست بعد مرینت و امیلی باهم دیگه شیش میشن یه روز نمیدونم ننه بابای آدرین کجاست و آدرین میخواد به مهمونی بره ولی نمیتونه مارینتو تنها بزاره چون امانته و مجوره مرینتو ببره مهمونی و بگه این دختره فلانی(ثانثور) منه☝😔اونا هم بعدا قاشق هم میشن یروز مرینت توسط یه بنده خدایی به نام کاگامی،لایلا دز_دیده میشه چون اون هم قاشق آدرین بود و مرینت قشقشو دز،،،دید (جانمیش-)
دقت کردید ۹۰ درصد فیکشن های میراکلسی اولش اینطوری شروع میشه : _ مرینتت پاشووو مدرست دیر شد
+ وای وای نهههه باید زود حاضر بشم
او صبحانه اش را خورد و به سمت مدرسه رفت
( وقتایی هم اینطوری ادامه پیدا میکنه که : وای دیره باید تبدیل بشم )
دوران تباهیتتت
دوران جاهلیتتتت
جاهل بودیممم خدایاااا
من خودم اصلا با همین داستانای میراکلسی با تستچی آشنا شدم تو کلاس سوم🐸💔
من خودممم همینطوری با تستچی آشنا شدم😭🤣
برای اینکه واسه یه داستان کامنت بذارم اکانتت زدممم🤣🤣🤣
وای منم با این کلیشه های میراکلس با تستچی آشنا شدم 😂
خسته نباشی مامانبزرگ فوق العاده بود مثل همیشه 😟🛐
مرسییی لطف داری عزیزممم
یاد قدیما افتادمم😭😭💔
وای پاچیدمم🤣🤣🤣🤣
۱۰۰۰۰۰۰/۱۰
برعکس نوشتم نه؟؟
تا پارت ۶۴ رو نوشته بودم
هعیییی
من حدفش نکردم بعصی وقتا میرم مبخونم برگام میریزهههه
نه من هرچی اینشکلی داشتم سوزوندم رفت🤣🤣