ولاگ یک روز تابستونی از زندگی دانشجویی من

اینم مثل ولاگ های قبلیه فقط فرقش اینه الان که ولاگو میسازم تابستونه✨🥰

این پارت سوم ولاگ های یک روز از زندگی دانشجویی من هست و قراره زندگی یه دانشجو در تابستون رو براتون به تصویر بکشه🤝

این تابستون برنامه داشتم که ترم تابستونی بردارم و ۶ واحد پاس کنم و همینطور قرار بود کارآموزی برم ،دوره های مربوط به رشتم رو ببینم، سلف دیسیپلین رو تقویت کنم و کلا چیزهایی از این امر اما به دلیل شرایط اظطراری که تو خرداد پیش اومد امتحان های اخر ترم ما دانشجو ها یا تو همون تایم مجازی برگزار شد و یا منتقل شد به شهریور! البته بماند که کلا هم اول تابستون چیزایه زیادی میگیم ولی در نهایت هیچی به هیچی ولی خوب😭🥲

حالا من جزو کدوم دسته ام؟؟ دسته دوم یعنی شهریوری😂 این یعنی ترم پیش رانشگاه ما تا به همین لحظه تموم نشده ! که یعنی ترم تابستون کنسله! کاراموزی کنسله! و صد البته که بخاطر اینکه ترم طولانی شد برخی از دوره ها هم کنسله! و بدتر از همه موقع امتحان همه چی سختتر میشه به خاطر فاصله زیادی که افتاده💔👍

حالا از اینا که بگذریم بریم سر ولاگ اصلی🤌😁 این دو سه هفته اخیر من به صورت خلاصه این روال گذشت روز های زوج کتابخونه روز های فرد کلاس زبان

ساعت بیداری؟ ۶ و ۴۵ دقیقه صبح گوشیه پدرمو کوک کردم که به من زنگ بزنه و بیدارم کنه دلیل؟ واقعا خودم نمیتونم بیدار شم اگه دانشگاه یا یه زوری بالاسرم نباشه💔😭😂 تا ساعت ۷ با کلی بدبختی دیگه واقعا بیدار میشیم و بیست دقیقه تا نیم ساعت با این دو تا اپ ورزش میکنیم

و نیم ساعت بعدی رو صرف ابپز کردن دو تا تخم مرغ برای صبحونه و اماده کردن مقداری سبزیجات و میوه برای عصرونه تو کتابخونه میکنیم و صد البته یه نوشیدنی خنک تخم مرغارو عسلی و بدون نون میخوریم (بخاطر رژیم و پر پروتئین ) وسایل و کیفمونو جمع میکنیم و از خونه میزنیم بیرون به سمت کتابخونه

سوار ماشین میشیم پلی لیست مورد علاقمونو رو میزاریم رو شافل و راه میوفتیم سر راه جلو اولین کافه ای که مبینیم نگه میداریم و خودمونو به یه اسپرسو مهمون میکنیم البته به شخصه لاته یا همون قهوه با شیر رو ترجیح میدم ولی همچنان باید در نظر داشت که رژیمیم🥸❌️ و بعد یه ربع میرسیم کتابخونه

اسممونو تو لیست اعضا با ساعت ورود مینویسیم و میریم تو کتابخونه و جامونو پیدا میگیریم و شروع میکنیم به تمرکز و درس خوندن . باید اعتراف کنم که این ساعت شنی که پدر برام سوغاتی اورده واقعا با نمکه و به تمرکزم وقتی پرش ذهنی دارم خیلییی کمک میکنه! تازه دقیقا یه دقیقه ایه زمانش

همچنان درس خوندن و کمک از یوتیوب و تبلیغ های مضخرف یوتیوب💀 این وسط میوه و سبزیجات و نوشیدنی که اماده کردم رو هم خوردم و راس ساعت ۷ و نیم شب شروع میکنیم جمع و جور کردن وسایلمون برای رفع زحمت به سمت خونه البته که کیفم متاسفانه خیلی سنگینه

میرسیم خونه و صرف شام و زدن استریک دولینگو و اگر از کلاس المانی Hausaufgaben چیزی مونده حل میکنیم و تموم تلاشمونو میکنیم که قبل ۱۲ بتونیم بخوابیم و اینطوریه که دیگه روز تموم میشه اما بریم سراغ روز های فرد🙃

روند بیداری و صبونه و قهوه خوردن همونه ! حتی ورزش هم همینطور اگا وقت شد یه دوش میگیریم و تا ۷ و نیم شروع میکنیم حاضر شدن و راه افتادن به سمت کلاس چون ۸ صب شروع میشه از ساعت ۸ تا ۲ ظهر که سر کلاس المانی به سر می بریم و همه چی اوکی! ولی بعدش میرسیم خونه با صرف یک ناهار خوشمزه(و رژیمی) شروع میکنیم به انجام دادن هر کاری که در توانم باشه (چون تو خونه تمرکز کردن سخته) یعنی در کل روزایه فرد خیلی کار خاصی نمیشه کرد ولی یه کارایی هم میکنم حالا نه که هیچی اصن😭😭😭😭💔

خیلی اوقات جالبی نبوده این دوران در کل🥸 و تنها چیزی که خریدم اسپرسو بوده با قیمت ۴۵ تومن(البته هر روز) و ادمس به قیمت ۷۵ هزار تومن و بخاطر سنگینیه کیفم مجبور شدم از کتابخونه کمد بگیرم که هزینه یه ماهش ۹۹ تومن بود! ۹۹+۲۲۵+۷۵ و رزرو ناهار هفته بعد چلو کباب دانشگاه ۱۵ تومن! ولی چون حسابم از قبل شارژ بود تو صورتحساب کلی حسابش نمیکنم ۳۹۹ تومن خرج یک هفته من(بدون احتساب بنزین)🤌🥸 و اولین امتحان بنده هم سوم شهریور ماه هستش! با تشکر از توجه شما✨️