سلام اسم من Helmaاست و امیــــــدوارم از این داستان که ( جاذبه ی آبشاری ) نام گرفته خوشتون بیاد ☺️راستش من بجورایی قصدم اینه که نگهبان آبی که نوشته ی بیپر ۲ است رو ادامه بدم البته اگه ایشون راضی باشن خب زیاد وقتو نمیگیرم و میرم سراغ داستان😘
۶ سال بعد 🌍
میبل : دیپر خیلی دوستارم چمیدونمو جمع کنم و برم به آبشار جاذبــــ😁ـــه . دیپر : مگه امروز چندمه. میبل : امــــم وایسا بینم ...... آها ۵ روز مونده به تابستون بی صبرانه برم یش کیل و بیلو ویل مخصوصا بیل😅😅.
دیپر : قضیه چیه 🤔. میبل : هیچی بابا فقط منظورم این بود که بیل خیلی بامزس و وقتی میریم آبشار جاذبه کلی باهاش میخندیم 😂. دیپر : والا من که میترسم برم کیل دوباره به جونم میفته به قول خودش درخت کاج سمج اه بدم میاد اینطوری صدام میکنه . میبل : بش محل نده. دیپر : حالا ولش بیا چمدونمون رو جمع کنیم . میبل : باشه درخت کاج سمج😂.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
والا هیچ حرفی ندارم 0_0
جالبه
البته نظرم عوض شد قشنگه
پس اون یکی چی بود ،، خوندم
خوب بود
ادامه نگهبان آبی؟جالب به نظر می رسه..به تستچی خوش اومدی.دختری یا پسر؟ و گفتی اسمت هلماست؟