من یه مورچه ی خسته ام...🌙

سلام به همه انسان‌های بی‌خبر! من یه مورچه‌م، از کلونی شماره ۷۲، یه کارگر ساده که از اول زندگی‌م فقط کار کردم، کار و کار. ما مورچه‌ها خیلی چیزا رو تحمل می‌کنیم، ولی خب الان دیگه دارم از ته دل فریاد می‌زنم

۱. ملکه چیکار می‌کنه؟ همه فکر می‌کنن ملکه فقط تخم می‌ذاره و زندگی راحتی داره. آره، درسته، تخم می‌ذاره و ما بقیه کارها رو می‌کنیم. اما یه حقیقت تیره‌تر هم هست: وقتی ملکه پیر می‌شه و تخم نمی‌ذاره یا کم‌کم بی‌خاصیت می‌شه، ما کارگراش چه‌کار می‌کنیم؟ آره، بدون تعارف، ما ممکنه ملکه رو بخوریم! نه به خاطر اینکه بدجنسیم، به خاطر اینکه بقای کلونی به این چیزا بستگی داره. بقای نسل ما! یه جورایی بهش می‌گیم «مرخصی ابدی» اما باور کن این مرخصی اصلا خفن نیست.

۲. مورچه‌های ملکه چطور به وجود میان؟ ملکه‌های جدید از کجا میان؟ اینم یه داستان جالبه. بعضی از کارگرا (مثله من!) یه وظیفه‌ی ویژه داریم: ما باید توی کلونی تخم‌هایی رو که می‌خوان ملکه‌های جدید بشن، با مراقبت خاص بزرگ کنیم. چون یه ملکه باید قوی و باهوش باشه تا کلونی رو اداره کنه. یه جورایی مثل این می‌مونه که یه پرورشگاه سلطنتی داریم، با بهترین غذا و شرایط! اگر ملکه اصلی بمیره، یا به موقع ملکه جدید نداشته باشیم، کلونی نابود می‌شه.

۳. مغز ما چطوره؟ شاید تعجب کنی، ولی ما مورچه‌ها مغز کوچیکی داریم. حدود ۲۵۰ هزار نورون. ولی همین مغز کوچیک، کل زندگی ما رو کنترل می‌کنه! ما می‌تونیم نقشه‌سازی کنیم، مسیر پیدا کنیم، با بقیه صحبت کنیم، دشمن‌ها رو تشخیص بدیم و حتی غذا رو انتخاب کنیم. شماها هنوز دنبال آنتن وای‌فای می‌گردید، ما یه کلونی درست و حسابی داریم!

۴. زندگی روزمره ما؟ بعضی‌ها کشاورزیم، قارچ پرورش می‌دیم، حشرات دیگه رو مثل گاو نگه می‌داریم، لونه می‌سازیم و حتی برای دفاع می‌جنگیم. ولی با وجود همه این کارها، هیچ‌کس نمی‌پرسه: «مورچه‌ها واقعاً چقدر پیچیده‌ان؟» همه فقط داد می‌زنن: «مورچه رفته روی پام اییی!» و فرار می‌کنن! 😤

۵. پیام من به شما: اگه یه روز دیدی که لشکری از مورچه‌ها داره روی دیوار اتاقت بالا می‌ره، بدون که ما نیومدیم انتقام بگیریم... ما اومدیم بگیم: «ما هم حق داریم دیده بشیم، شنیده بشیم و دست‌کم یه ذره احترام داشته باشیم.پس لطفا با سم پاش نیفتید دنبالمون.»