
سلام بچه ها اکانت قبلیم پاک شد این اکانت جدیدمه😐😬 دلم میخواد خودمو جرررررر بدم😬 بریم برای داستان اما قبلش 😆 میتونید سرچ کنید 《من سه رگه هستم》براتون از پارت ۱ تا ۸ میاره😆 خب دیگه واقعا بریم برا داستان😅
رفتم جلوی اتاقم دیدم در اتاقم ترک برداشته نگو انا میخواسته درو باز کنه هی میزده به در که در بشکنه😐 اخه شیرین عقله😐 درو باز کردم دیدم داره میدوه بزنه به در منم از سر راهش رفتم کنار با سر رفت تو دیوار😂 انا: میتونستی بگی درو باز کردم😒 راستی....لئو کجاست؟حالش خوبه؟اون جرج عوضی کجاست؟؟😠میخوام نصفش کنم😠 من:اروم باش اون رفت لئو هم تو اتاق مهمونه هرلحظه ممکنه تب کنه برو مراقبش باش انا:تب؟؟برای چی باید تب کنه؟؟ من: برو منم میرم ادو رو بیارم بعد براتون توضیح میدم انا رفت و منم رفتم که ادو رو بیارم تو راهرو یه چیزی نظرمو به خودش جلب کرد یه کاغذ بود که با خون روش نوشته شده بود میا😟 برداشتم و خوندمش:.....
نوشته توی نامه=《 اگه میخوای جرج زنده بمونه ساعت ۵:۰۰ بیا پارک متروکه》 پارک متروکه؟؟ اها به احتمال زیاد همون پارک پشت کافه رو میگه😕ولی چرا اونجا؟؟چرا جرج؟؟ بیخیال حالا ساعت ۳:۵۶پس هنوز وقت دارم☺ رفتم تو اتاق و دیدم ادو نشسته داره اهنگ گوش میده و همراهش میخونه😐 ادو:🎶چشمک میزنم و نگاهت میکنم🎶 هدفون رو از تو گوشش برداشتم زدم پس گردنش و گفتم:🎶منم نیز دوچک نصارت میکنم 🎶برادرم داشت به فنا میرفت اون وقت نشستی داری اهنگ میخونی😑 ادو: خب انتظار داری چیکار کنم؟😐مثل خواهرم درو بشکونم که بعد مجبور باشم پولشو بدم😐؟ من:خدایا بندگانت را شفا بده😑 پاشو برو پیش انا😑 رفتم جلو در ایستادم که یهوووو....
دیدم ادو بلند شد و هی میومد نزدیکتر😨 تا جایی که فاصلمون پنج سانت شد😨 من:امممم...چیزه....چیکار میکنی؟😨 ادو: چرا ترسیدی؟😐من که لولو خورخوره نیستم انسانم😐 من: خب طبیعتا انسان نیستی 😆 ادو: میشه بری کنار😐 میخوام برم پیش اون زخم خورده بدبخت😐 من: هی حق نداری با برادرم اینجوری صحبت کنی فهمیدی😡 ادو: چیه نکنه انتظار داری بهش بگم پادشاه دنیا😒برو کنار دیگه😬 من: باشه رفتم😞 رفتم کنار ولی وقتی داشت میرفت پامو دراز کردم با مخ رفت تو زمین😂حقش بود😂 ادو: با من مشکل داری؟😡 من: نه ولی با حرفت مشکل دارم😒 بعدشم هردومون رفتیم پیش انا که دیدم یه دستمال خیس کرده گذاشته رو پیشونی لئو و هی قربون صدقش میره😐 انا: من فدای تو بشم نگا کن چه بلایی سرش اوردن الهیی چقد کیوت خوابیده جرج برات بمیره😢 من:اهم اهم نمیخوام جفت پا بپرم وسط دل دادن و قلوه گرفتنتون ولی مسئله اینجاست که اون بیچاره بیهوشه و نمیشنوه😒 انا: هااااا؟؟چی ؟شما کی اومدید ؟از کی اینجایید؟چی شنیدید؟چی دیدید؟😨😳 ادو: بعله همینو کم داشتیم که دوتا خنگ عاشق هم بشن که شدن😒 انا: نه بابا عاشق چیه 😅 من: اصن خیلی ضایس😐بشینید براتون تعریف کنم چی شد😐 همه نشستنو همه چیزو بهشون گفتم بجز اینکه گونه جرج رو بوسیدم و اون نامه😅وگرنه الان باید برام دعای شب جمعه میخونید و سر قبرم حلوا میخوردید😂 من: ساعت چنده؟ ادو:اممممم...۴:۳۶چطور😐 من:هیچی😅همینجوری ....صبر کن ببینم اون هدفون من نیست😐 ادو: امممم...نه؟😅 من: خیلی...(سانسور😂) انا:اهای با برادرم درست حرف بزن😡 من:یکی نیست بگه خودت چرا به برادرم ابراز علاقه میکنی😒...
چند دقیقه بعد ساعتو نگاه کردم و دیدم ساعت ۴:۵۶دقیقست😐 اماده شدم و رفتم جایی که گفته بودن 😧 هوا سرد بود و بخاطر اینکه کم کم داشت زمستون میرسید همه جا تاریک بود😟 رفتم جلو تر و دیدم که جرج رو بستن به یه صندلی😨 ولی تا اومدم برم سمتش😨......
خب برید حرص بخورید😂😂 دیگه بقیش برا پارت بعد😜 چالش= بنظرتون چی شد؟؟؟؟ بای بای😁✋
بای بای✋✋✋✋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مامی داستانت چه باحاله🙂
تازه خوندم از این پارت شروع کردم😐😂
چ=من چمیدونم خو😐😂🔪
چرا از این پارت؟؟؟؟؟ :(
اگه پارت های قبل هم میخوای سرچ کن برات میاره😊💛💛💛💛💛💛
حوصله ندرم فقط منتظر پارت بعدم😐🔪😂🔪✌🏻
ایییییییشششششششششش یعنی همه داستانایی که میخوای بخونیو از آخرین پارت میخونی؟ 😐😐😑😑😑😑😑
شعت😐😂
نچ😐
فقط همین🙂
😐💔
من نمد این چ فازیه داستانا رو از آخر میخونن😐
دوستای توی مدرسمم اینجورن بعضیاشون😐💔
😂😂
زود باششششش بوگووووووو عکس تستتتتتتتتتت کیهههههههههععههههه
جرجه😂😍
پشماممممممممممممممممممم این مگه موها و چشماش قرمز نیییییییی؟
تو پارت ده (پارت بعدی) میفهمی چرا اینجوریه😂😁
پشمممممممممممممممممممممم خو بنویسسسسسسسسسسسسسس🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤
نوشتم😂😂
در اصل مال یک انیمه هست
هردومون میدونیم منظورش تو داستان بود:/
وایییی خوندم پارت بعدو🤤🤤🤤
بعله😂😂
خیلی بدی من دیگه دنبالت نمیکنم تو پارته بعدو نمیاری من دیگه داستانتو نمیخونم
پارت بعد یه بار رد شد دوباره نوشتم😟😢💔
چند روزه دیگه میاد؟؟؟
ای خدا باز من باید به تو فحش بدم تا پارت بعدو بیاری
وایییییی الان میمیرممممممممممممممم🤤🤤🤤🤤
بلایی سر جرج نیاد هااااا وگرنه میام برات مارالی😂😂
من بدجنسم بلا سرش میاد😈
ولی میا ....
خب دیگه نباید حرف بزنم😐😂
که بدجنسی؟
خب پس منتظر طلسم ها و جادوی سیاه من باش😈😂😂😂
منتظرم اما نگران گروه من هم باش😂😎
منتظرم😂💃🏻
پارت 10 پارت 10 پارت 10پارت 10
باشه😊 باشه😊 باشه😊 باشه😊