8 اسلاید توسط: 🌸🫧Lee انتشار: 5 ماه پیش 645 مشاهده گزارش ذخیره افزودن به لیست


اشتراک گذاری

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (19)
  • imageچادری♡¹¹⁰
    #مرگ_بر_اسقاطیل✌🏻💪🏻😎

    سلام، واسه چی کوییز ساختی؟ باید پست می ساختی.

  • imageSaghar
    Off تا قیامت💔👊

    اسلاید پنج و من دوست داشتم و دارم که برم پای تخته(حالا اون دبستان بود خدا راهنمایی رو بخیر کنه😂)

  • imageEmma
    ♡من همونم کـہ یـہ روز...

    همشونننننن آرههههه

  • اول سال: می‌خوام از پارسال امتحان بگیرم ازتون و نمرش رو هم تاثیر میدم

  • imageبئاتریس خوشتیپ؛
    Happy birthday Dori:)

    کلاس اول که بودم دو سه تا از دخترا کلاسمون خیلی شیطونی میکردن، یه آب میوه هایی هم بود که تو لیوان بود، از اونا خریده بودن، وقتی همه ش رو خوردن پر آب کردن میریختن روی سر ما‌. منم دم در وایساده بودم پاشید به من منم جاخالی دادم همون لحظه ناظم اومد داخل🥰
    *دو هفته تنبیه شدن*

  • imageزهرا
    پرسپولیس❤️❤️‍🔥

    من گوشم با روحونی بود سرمو می‌گرفتم بالا که مثلا معلم فک کنه حواسم نیست و بعد به من می‌گفت تو بخون بعد من میدونستم کجاست ضایعش میکردم 😂😂😂

    • imageSaghar
      Off تا قیامت💔👊

      وایییییی آفریننن😂🤣🤣🤣

    • imageزهرا
      پرسپولیس❤️❤️‍🔥

      معلم :😠😬😳😳

  • image𝘿𝙞𝙖𝙧
    🤡🤡🤡

    درمورد اسلاید دوم بگم که یادم میاد هروقت هوا سر یا خیلیییی گرم بود میرفتیم تو سالن صف رو شروع میکردیم یا بعضی مواقع توی نمازخونه😒😒

    • image🌸🫧Lee سازنده
      بک میدم✨🍡

      واااای ماهم چندسال پیش تو یه مدرسه دیگه اینجوری بودیم 😂😞

  • imagecₕₑᵣᵣy🍓کرموver
    Still thinking about you

    وای خیلی حق بود😭😂

  • image𐙚LadyZ
    درگیر درس

    من وقتی کلاس اول ( البته کلا تو دبستان ریزه بودم )بودم خیلی ریزه میزه بودم و از چشم من ششمیا خیلی هیکلی و درشت دیده میشدن
    بعد این شیشمیا از کوچولو و گوگولو بودن من خوششون میومد میومدن دورم میگفتن اسمم رو بگو اسمم رو بگو اگه اسمم رو نگی ولت نمیکنم بری
    بعد دوستم هم وایمیستاد یه گوشه به من نگاه میکرد منم با چشمام جوری بهش نگاه میکردم که انگار داشتم داد میزدم : نامرد بیا منو نجات بدههه
    اونم با یه لبخند صحنه رو ترک میکرد

  • image𝐊𝐢𝐦𝐢𝐚🪐
    ✨نیازمند به لبخند تو✨

    عالی بود 🤍❤️
    ـــ✨ـــ
    پست جدیدم راجع به علت علمی ترکیب آب هویج و بستنی است میشه حمایت کنید ❤️✨
    پین ؟✨🙏🏻🥺

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.