عکس هایی که گرفتم20

ما هیچ تر از هیچ پی هیچ دویدیم جز هیچ در این هیچ دگر هیچ ندیدیم...!️🧡

‌ مـرآ در کـودکی شـوقِ دگر بود ،خیالم زین حـوادث بـی‌خبر بود...(خدایی این چه عکسیه تو اون وضعیت همه جیغ میزدن اونوقت من داشتم عکس می گرفتم😑😬)

در غبار غم ها چه جانانه میرقصیم!

تو چه دانـی که در این دل چه میگذرد...(لاکپشت برکه ای)

بسی ناگفتنی ها دارم اما نمی‌گویم به کس چون مَحرمی نیست...🥀(این یکی لاکپشته رو از جنگل پیدا کردم اون قبلی هم شانسی از زیر در ویلامون اومد تو😂)

با بالِ شِکَسته پَرکِشیدَن هُنَر است!🤍

خُوشا خوابی کِـ بیداری نَدارَد....مردم تو ویلاشون سوسک پیدا می کنن ما گنجشک م.رده😬

مدت هاست...ایستاده‌ایم بر فرازِ اتفاقی که نمی افتاد:))

دردیست‌ به‌ جانم‌ ولی‌ نیست‌ طبیبی،پنهان‌ شده‌ در‌ خنده‌ی‌ من‌ بغض‌ عجیبی

‌ باید از هر خیال، اُمیدی جُست🍀🤍

و در راهِ یافتنِ زندگی،یادت نرود که زندگی کنی...🤍

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست،آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست:)

من از اغاز یك پرواز بی احساس می‌ترسم؛

دَر فَریب آرزو ها،عجب عمر ما گُذشت:)

میگذرانیم جهانِ گذران را ...

از جهان مانده فقط جان که مرا ترک کند🙃

به کوتاهی آن لحظه زیبا که گذشت؛غصه هم میگذر...

مُهم نیست باد از کجا میاد،مَـن کشتی هام رو فروخـتم...

دیدنش‌حال‌مرا‌یک‌جور‌دیگر‌می‌کند:)

آخَر بِدَمَد صُبح اُمید اَز شَب مَن...

زندگی‌را‌باید‌زندگی‌کرد،آنطور‌که‌دلت‌میگوید...✨🌝🌷

سَرو می‌ماند... ولی طوفان به پایان می‌رسد!🍄✨🤍

در لباس آبی‌ات از آسمان زیباتری...🥲

خوشابه حال گیاهان که عاشق نورند!

تو پایان هرجستجوی منی:))

‏مثل مردابِ غمگینی که نیلوفر نداشت،حالِ من بد بود اما هیچ کس باور نداشت...