

ضد قهرمان، قهرمانی است که خصوصیات یک قهرمان سنتی مانند اخلاقیات و جسارت را ندارد و معمولا رفتارهایی را از خود نشان میدهد که در کاراکتر شرور داستان مشاهده میکنید. انگیزههای ضد قهرمان معمولا خوب است، یا آنکه فکر میکند انگیزههای خوبی دارد. ضد قهرمان ها، شخصیت هایی هستند که به طور مشخصی خوب و بد بودنشان معلوم نیست، اما اکثراً خودخواه هستند و سعی دارند طوری رفتار کنند که خودشان دوست دارند. این بدین معناست که بعضی اوقات در جبهه خوب، در جبهه بد و در دو جبهه نیز فعالیت میکنند.

فاقد ویژگیهای قهرمانانه: ضد قهرمان ها معمولاً آرمانگرا نیستند، از خودگذشتگی نشان نمیدهند و ممکن است رفتارهای غیراخلاقی داشته باشند.

رفتارهای منفی: این شخصیتها ممکن است ناسازگار، حیلهگر، پرخاشگر و یا دارای سایر صفات منفی باشند.

پیچیدگی: ضدقهرمانها اغلب شخصیتی پیچیده و خاکستری دارند، به این معنی که خیر و شر در وجودشان با هم ترکیب شده است.

نقش در داستان: ضدقهرمانها میتوانند نقشهای مختلفی در داستان داشته باشند، از جمله شخصیت اصلی که به دنبال اهداف خود است و یا هماوردی که با قهرمان اصلی در تضاد است.

انگیزه: اغلب انگیزههای ضدقهرمانها با انگیزههای قهرمانان سنتی متفاوت است. آنها ممکن است به دنبال عدالت باشند، اما به روشهای خودشان.

کلاسیک: این ضد قهرمان که برعکس یک قهرمان سنتی است نمیتواند در مبارزات به خوبی عمل کند، به خودش شک دارد، ترسو ست، نگران است، و در شرایط بحرانی نمیتواند به خوبی عمل کند. قوس کاراکتری او ایجاب میکند که با غلبه کردن بر موانعی که بر سر هدف نهایی او قرار دارند تبدیل به یک قهرمان شود.

شوالیه زره پوش: رایج ترین شکل ضد قهرمان آنقدرها هم بد نیست. تاریخچه او گویای رفتارش است. او ممکن است فردی باهوش باشد که درست را از غلط تشخیص دهد و نیات خیری در سر داشته باشد، اما فرد بدبینی است که همه چیز را به منطقی ترین شکل ممکن بررسی میکند.

عملگرا: این نوع ضد قهرمان خوب را از بد میشناسد، اما اگر کاری باید انجام شود، با عواقب آن کنار میآید. او حتی در صورت لزوم دست به کشتار میزند.

بی پروا: این نوع ضد قهرمان مشابه نوع عملگرای آن، هر کاری را برای بدست آوردن اهدافش انجام میدهد اما به اخلاقیات پایبند نیست. قوس کاراکتری او هموار است و برای رسیدن به هدفش از انجام هیچ کاری فروگذار نمیکند. صرف نظر از اینکه اعمالش تا چه حد بی رحمانهاند اما نیاتش خیر هستند.

قهرمان اسمی: از بین تمامی ضد قهرمانها این نوع ضد قهرمان در مرز بین قهرمان و شرور قرار دارد. نیات او به طور کامل خیر نیستند و در واقع در بیشتر موارد نیات بدی دارد. او از نظر اخلاقی خنثی است. او کاری که لازم است را انجام میدهد تا از کسی که دوستش دارد محافظت کند یا انتقام بگیرد. ما همچنان از این نوع ضد قهرمان حمایت میکنیم اما ممکن است او مانند قهرمان کلاسیک یا شوالیه زره پوش در نهایت پیروز نشود.

هوملندر: هوملندر یک شرور معمولی نیست، چون گاهی در رفتارش لحظاتی از آسیبپذیری، تنهایی و تلاش برای تأیید گرفتن دیده میشود. دقیقاً همین پیچیدگی است که باعث میشود خیلی از بینندهها نمیتوانند از او متنفر باشند.

دارث ویدر: دارث ویدر شخصیتی پیچیده و چند بعدی است. در حالی که او در سهگانه اصلی به عنوان یک شرور معرفی میشود، اما گذشته تراژیک، انگیزههای پیچیده و در نهایت رستگاریاش، او را به یک ضدقهرمان تبدیل میکنند. او هم نمادی از شرارت و ظلم و هم نمادی از رستگاری و امید است.

ددپول: ددپول همان شخصیتی است که قوانین قهرمانبازی را کنار می گذارد. اونبهجای نجات دنیا، دنبال پول، انتقام، یا حتی گاهی صرفاً سرگرمی است. با این حال، هنوز ته دلش یک قلب دارد. اگر احساس کند کسی واقعاً به کمک نیاز دارد، بیهوا وسط میپرد و همهچیز را به آتیش میکشد.

لوکی: لوکی بارها به آزگارد خیانت کرده، ولی همانقدر هم نجاتش داده. در دل دشمنی است که احساس نیاز به محبت و تأیید باعث می شود گاهی خلاف منافع خود عمل کند. یک لحظه خبیث و یه لحظه ناجی است. این دوگانگی، لوکی را به یک ضدقهرمان جذاب تبدیل میکند.

اسنیپ: سوروس اسنیپ پرفسور معجون سازی هاگوارتز هم یک ضد قهرمان در نظر گرفته میشود (به گفته رولینگ). او از بسیاری جهات مرد دوستداشتنی نیست. او نسبتاً بیرحم، قلدر و معلمی بد اخلاق هست. با این حال فداکاری او برای از بین بردن ولدمورت و عشق وفاداری او نسبت به لیلی ایوانز باعث شد بیشتر طرفداران به این شخصیت علاقمند شوند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هانس گرابر چی-
نمیدونم...
فکر کنم
پستت لایک شد.مایل به لایک کردن دوتا پستم؟؟؟
همشون موردعلاقه من بودن
مخصوصا هوملندر و ویدر
هوملندر جوریه که نمیتونی ازش مtنفر باشی
ویدر هم شخصیت جالبی داره
اره واقعا
هوملندر مقصر هیچ اتفاقی نیست
اونایی مقصرن که ساختنش
وقتی داستانشو فهمیدم جدی نتونستم ازش متنفر باشم
ویدر هم هرکاری کرد برای این بود پادمه زنده بمونه که اشتباه کرد
دوتاشون بیگناه بودن و قربانی بی توجهی و خودخواهی شدن
هوملندر توی شرایط سختی بزرگ شد برای همین این رفتار های سادیسمی رو میشه درک کرد
ویدر هم فقط میخواست کسی که دوست داره رو نجات بده ولی خب راهش اشتباه بود
خودخواهی از ویژگی بارز شخصیت های ضد قهرمان عه
طفلی اصلا معنی عشق و محبت رو نمیدونه بعد ازش انتظار مهر و عطوفت دارن
ویدر تو دام سیدیوس افتاد
البته اگه زودتر به قول خودشون مستر میشد به جدای شک نمیکرد و بهشون پشت نمیکرد
خواباشم که درمورد پادمه اذیتش میکرد
هوملندر رو عین سگ بزرگ کردن بعد انتظار داشتن از نظر روانی سالم باشه :/
جدای ها هم از اول اگه به ویدر اعتماد میکردن اینطوری نمیشد.
دقیقا دقیقا
خود من اون کوره رو از نزدیک ببینم سلامت روانمو از دست میدم چه برسه به اینکه برم توش
جدای واقعا مقصر بود
عالی بوددد
میتونی پست راجع به آنتی ویلن/ضد شرور هم بزاری؟
ممنون
پیشنهاد خوبیه شاید بعدا گذاشتم
سیلکو؟
درسته!
سیلکو ضدقهرمان هم نیست
سیلکو خود قهرمانه😭