درمورد ادامه فصل3
خب سلام دوستاادامه فصل 3رو من براتون میزارم امیدوارم که خوشتون بیاد ولایک کنید خب اگه یادتون باشه اخر فصل 3 مرینتو ادرین از انده بستنی گرفتن وادرین کنار گاگامی نشست از اونجا......
از زبان مرینت..داشتم به ادریین نگاه میکردم دیگه کم کم داشتم عشقمو به ادرین ازدست میدادم چون فکرکونم اون عاشق کاگامی باشه که یهو...اززبان ادرین..کنار کاگامی نستم که دیدم مرینت چهار چشمی به ما زل زده که یهو..کاگامی منو ب.و.س.ی.د خب منم اونو بوسیدم از زبان مرینت..دیدم که ادرینو کاگامی همو ب.و.س.ی.د.ن منم چون خیلی ناراحت شده بودم به روی خودم نیاوردم ولی خیلی ناراحت بودمبه لوکا...گفتم...
من میرم خونه از زبان لوکا..دیدم مرینت داره خداحافظی میکنه بهش گفتم کجا میره از زبان مرینت..دیدم لوکا دستمو گرفتو گفت کجا میری منم گفتم خونه لوکا ازم خداحافظی کرد ومنم بدوبدو رفتم خونه تو اتاقم رو تختم زدم زیر گریه تیکی اومد بیروننو گفت مرینت اروم باش منم گفتم تیکی چجور اروم باشم ادرین عاشق کاگامی بعد نیم ساعت که تیکی داشت دلداریم میداد بلخره اروم شدم که یهو یه ابر شرور پیداش شود
توی اتاقم تبدیل شدم ورفتم با ابر شرور بجنگم از زبان ادرین ...برکشتم خونه به ناتالی پدرم سلام کردم بعد رفتم تو اتاقم بعد 5دقیقه یه ابر شرور دیدم تبدیل شدمو خودمو رسوندم که دیدم لیدی باگم اونجاست بهش سلام کردم کهدیدم ناراحت از زبان لید باگ کت نوار بهم سلام کرد منم با ناراحتی گفتم سلام بهش گفتم بیا این ابر شرورو شکست بدی با کلی بد بختی تو نستیم شکستش بدیم اوف بعد به کت گفتم با بالای برج ایفل کت نوارم گفت باشه رفتیم بالای برج ایفل بع من یهو....
من کت نوارو .ب.غ.ل کردم چون نارا حت بودم از زبان کت نوار ....یهولیدی باگ منو ب.غ.ل کرد منم اونو بغل کردمو ازش پرسیدم که چی شده گفت عاشق اونی که بودم اون عاشق من نبود منم دلداریش دادم مو دیدم انگشترم صدا کرد وگوشواره های کفدوزکم 2تا خال داشت ازش خدا حافظی کردمو دستشم بو........سیدم ورفتم خونه اونم همین تور وقتی رسیدم خونه به بلگ کمنبر دادم تا خودشو شارج کنه از زبان مرینت..رسیدم خونه و به تیکی غذا دادم داشتم با خودم فکر می کردم که یهو.....
خوابم بردو دیگه هیشی نفهمیدم صبح فردا.....بیدار شدم دیدم ساعت نهه به خودم اومدم امروز جمعه هست رفتم پایین به مامان و بابام سلام کردم ی که الیا بهم پیام داد که پارک نزدیک خونمون می خواد منو ببینه بهش گفتم باشه صبونمو خوردم و رفتم پارک از زبان الیا....دیدممرینت داره مییاد بهش سلام کردم و اونم بهم سلام کرد و بهش گفتم......
مرینت...برات متصفم که گفت تقسیر تو نیست منم گفتم نقشت نقشه باراب شد از زبان مرینت....گفتم چیزی نیست من الان عاشق یه نفر دیگم گفت کی گفتم اینو دیگه نمی تونم بهت بگم الیا گفت بگو دوختر گفتم نه اصلن به ابدا که الایا گفت من باید برم خونمون منم گفتم خداحافظ واونم اینو گفت بر گشتم خون ساعت 8 بود به تیکی گفتم چقدر زودگزشت و گفتم تیکی من الان دیگه عاشق کت نوارم ادریینم حق خودشو داره بعد شروع به کندن برگ های ادرین کردم و از اینترنت عکسای کت نوارو گزا شتم رو دیوار ...
وقتی کارم تموم شد ساعت 10 بود و رفتم خوابیدم . . . فردا سبح بیدار شدمدیدم ساعت 7 نیمه گفتم چه زود بیدار شدم رفتم پایین به مامان بابام سلام کردم صبحونه خوردم رفتم مدرسه اززبان راویوقتی رسیدم الیا گفت دختر یه روز زود رسیدی مدرسه منم گفتم خب دیگه استاد شدم زنگ خورد رفتیم سر کلاس خانم بوستیه امد درسو اغاز کردبعد 1ساعت زنگ خورد و بعد 10 دقیقه دوباره زنگ خورد اونه خانم مندلییف خانم شیمی مونوای نهههههههههههه چون خانم مندلییف خیلی سخت گیره مثل اون روز که بچه ها هواششون نبو خانمم گفت از همین مبهسی که درس دادم فردا امتحان می گیرم...
از مد رسه اومدیم بیرون که یهو پیداش شد وای نه حوسله ندارم من تبدیل شدم به رم به جن دادادارام از زبان ادرین...دیدم لیدی باگ رفته با اون ابر شرور بجنگه من نم یه گوشه به بلگ گفتم پنجه ها بیرون و به کمک بانو جونم رفتم وقتیرسیدم بهش سلام کردم از زبان لیدی باگ...دیدم کت اومدسلام کرد منم سلام کردم ورفتی باهاش بجنگیم بعو از کلی تلاش موفق نشدیم کت نوار کفت به یکم شانس نیاز داریم منم گتم اره و لاکی چارم و یهو یه.....
ببخشید جای هیجانی کات میکنم امیدوارم خوشتون امده باشه قسمتای بعدی هم داره عشق کت نوار تا قسمت 25 داره و همین تور فصل دو که 24 قسمت خب خداحافظ بچه ها دوستون دارم.....ببخشید این قسمتکم بود قسمت بعدی زیاد تره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)