یک گربه سیاه که موشها به آن میگفتند «اسمشو نبر» به شهر موشها حمله میکرد. به همین خاطر موشها به یک شهر دیگر میروند. قرار میشود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچهها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانیتر را انتخاب میکنند.
 4 اسلاید 
 نتیجه
 مجموع امتیاز شما
  امتیاز 
 تعداد پاسخ صحیح
 تعداد پاسخ غلط
 درصد صحیح
 شما به  درصد سوالات پاسخ درست دادید
 اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
  20 لایک 
 
  
 
 
 
 
 
 
وای یادش بخیر
من خیلی از گربه سیاهه میترسیدم 🥲🤣
سی دیشو داشتمممم😭😭😭😭
وایی یادش بخیر
ورژن مدرسه موش هاش بود
سر همین تا شیش ماه گربه سیاه میدیدم میفتادم دنبالش بزنمش