

درست وسط زندگی عادی مردم، یک روز صبح که هیچکس فکرش را هم نمیکرد، خبری در کوچهها پیچید: «فلانی شب مرد. بیدلیل. و دیشبی هم همسایهاش…». این فقط شروع ماجرا بود. شهری که داشت آرامآرام رشد میکرد، ناگهان با دشمنی روبهرو شد که نه ارتش داشت، نه پرچم، اما همهجا بود: بیماری. طاعون

در زمان حکومت قاجار، بهویژه در دوران ناصرالدینشاه، تهران تازه پایتخت شده بود و جمعیتش داشت زیاد میشد. اما ساختار شهر بههیچوجه آمادهی مقابله با بیماریهای واگیردار نبود. خیابانهای باریک، خانههای بههمچسبیده، نبود سیستم فاضلاب مناسب، آب آلوده، و نبود بهداشت عمومی باعث شده بود که کوچکترین بیماری خیلی زود به فاجعه تبدیل شود طاعون فقط بدنها را نمیکُشت. اعتماد را هم میکُشت. مردم از هم فاصله گرفتند. غریبهها را متهم میکردند. شایعهها پخش میشد. مرگ آنقدر زیاد شده بود که بعضیها میگفتند: «تهران دیگر زنده نیست».

یکی از بزرگترین موجهای طاعون در تهران مربوط به سالهای میانی سلطنت ناصرالدینشاه بود. بیماری از شمال ایران و از مسیر تجاری وارد شد، احتمالاً از راه قفقاز یا روسیه. در آن زمان هنوز مفهوم «قرنطینه» بهدرستی شناخته نشده بود و مردم اصلاً نمیدانستند بیماری چگونه منتقل میشود. در عرض چند هفته، مرگ در محلهها پخش شد. اجساد بیصدا کنار دیوارها رها میشدند، چون خیلی از مردم جرأت نداشتند حتی نزدیک جنازهها شوند. بعضی خانهها کاملاً خالی میشدند. هیچکس نمیدانست که آیا فردا نوبت خودش است یا نه مردم به دعا، طلسم و دخیل پناه بردند. قبرستانها پر شده بود. حتی بعضی ملاها معتقد بودند که این بلا، نتیجهی گناهان مردم است. دولت هم ابتدا کاری نکرد. پزشکان کمی که وجود داشتند، از اروپاییها بودند و پیشنهاد قرنطینه و بستن راهها را دادند، اما تا مدتی این توصیهها جدی گرفته نشد

ناصرالدینشاه، که خودش هم بهشدت از بیماری میترسید، دستور داد دروازههای شهر را ببندند و ورود و خروج را محدود کنند. اما تا آن موقع، طاعون کار خودش را کرده بود این بحران باعث شد کمکم توجهها به سلامت عمومی بیشتر شود. ناصرالدینشاه دستور داد خیابانها عریضتر شوند، نظافت شهر جدیتر گرفته شود، و بعدها حتی از پزشکان فرانسوی برای ساخت دارالفنون و آموزش پزشکی استفاده شد. اما رد بیماری تا مدتها روی روح و روان مردم مانده بود. مادرانی که فرزند از دست داده بودند. محلههایی که ساکنانش تقریباً از بین رفته بودند. و مردمی که دیگر به زندگی، مثل قبل نگاه نمیکردند
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!