فرانک ویلیام ابگنیل ؛ خلبان ، پزشک یا وکیل ؟

توی این تست ، قراره در مورد باهوش ترین دزد تاریخ ایلات متحده آمریکا ، یعنی فرانک ویلیام ابگنیل صبحت کنیم .

فرانک ویلیام ابگنیل ؛ زاده سال ۱۹۴۶.یکی از نوابغ امریکایی است که در طول عمر خود حدود ۴ میلیون دلار را از طریق چک های غیر واقعی بدست اورد . توانست بدون اینکه کسی متوجه شود حدود ۲۵۰ پرواز را بدون داشتن مدرک خلبانی بگذراند ، به خاطر معشوقه اش مدرک فارغ تحصیلی از دانشگاه هاروارد در رشته پزشکی را جعل کرد و برای تاثیر گزاری بر پدر معشوقه اش ، بعد از دو هفته در ازمون وکالت شرکت کرد و قبول شد !

فرانک از زمان کودکی هوش بالایش را در فریب زدن مردم نشان داده بود . برای مثال در ۱۶ سالگی به مدت یک هفته خود را به جای معلم مدرسشان جا زد و هر روز به بچه ها تدریس میکرد و گاهی حتی با پدر و مادر ها کنفرانس میذاشت. متاسفانه فرانک در شانزده سالگی خود ، زمانی که متوجه شد قرار است پدر و مادرش از هم جدا شوند ، از خانه فرار کرد و در هتلی در اطراف ، با دسته چکی که پدرش در شانزده سالگی به او هدیه داد ، چک های بی محل کشیدن را آغاز کرد . پس از مدتی ، فهمید که میتواند با رفتن در نقش خلبان ها ، چک هایی غیر واقعی بسازد و انها را در هر نقطه از کشور نقد کند . اینگونه شد که فرانک تبدیل به یک خلبان شد .

گذشت و گذشت تا اینکه در یکی از روز ها که بیمارستان رفته بود ، دختری به اسم براندا را دید و درجا عاشقش شد . برای اینکه بتواند بیشتر به براندا نزدیک شود ، تصمیم گرفت که با جعل اسنادی از طرف دانشگاه هاروارد ، در انجا مشغول به کار شود . روز ها گذشت و فرانک هم به براندا نزدیک تر میشد تا اینکه FBI رد فرانک را گرفت و مدام به محل اقامت فرانک نزدیک و نزدیک تر میشد . از آنطرف هم فرانک با خانواده براندا آشنا شده بود و از آنجایی که فهمید پدر براندا وکیل است ، تصمیم گرفت خود را جای یک وکیل جا بزند .

از انجایی گه میخواست پیش پدر براندا کار کند ، تصمیم گرفت که در ازمون وکالت شرکت کند ، و با اینکه هیچ تقلبی انجام نداد توانست این آزمون سخت را با دو هفته مطالعه از سر بگذراند . روز ها گذشتند تا اینکه به روز عروشی فرانک و براندا میرسیم . فرانک که متوجه پلیس ها در مراسم شده بود براندا را به اتاقی برد و به او گفت که دو روز بعد در فرودگاه اماده بشود تا با هم فرار و زندگی جدیدی را آغاز کنند و به او گفت تا این موضوع را به هیچکس نگوید . دو روز بعد وقتی فرانک به فرودگاه رسید متوجه مامور های مخفی ای که منتظر او بودند شد و با نا امیدی به براندا زنگ زد و به او گفت که فردا در محل حاضر باشد . در آن روز توانست چند نفر از دانشجو های رشته مهمانداری را پیدا کند و با کمک انها توانست از مرز بسیار سخت پلیس ها در فرود گاه بگذرد و پلیس ها را فریب دهد .

سالیان بعد با توجه به دستگاهی که فرانک برای کپی کردن چک ها استفاده میکردن رد او را تا فرانسه ، و در روستایی که مادر و پدر او با یکدیگر ملاقات کرده بودند ، گرفتند ( روستایی به اسم ماچارتی ) . هازارتی ( افسری که مسئول دستگیر کردن او بود ) به داخل ساختمان رفت و او را با دستبند تحویل افسر های فرانسوی داد . بعد از ۶ ماه حبس در فرانسه هازارتی او را به ایالات متحده بود و او به ۱۲ سال حبس محکوم شد . بعد از ۴ سال ، هازارتی با مامور های فدرال صحبت کرد و توانست که فرانک را در بخش جعل چک FBI استخدام کند و فرانک باقی عمرش را به همراه هازارتی در اف بی ای مشغول دستگیر کردن جعل کنندگان چک بودند .