دلنوشته... گلی در میان علفزار خرگوش ها

سلاممم🌵

حرف هایی داشتم که نا گفته مانـــد 🌵 رویایی داشتم که بی تو مانـــد 🌵 زندگی داشتم که بی نغمه مانـــد 🌵 جسمی داشتم که بی روح مانـــد🌵

بی تو درد می کشم با تو ترس اما دردی داشتم که بی درمان مانـــد🌵 بی تو می گفتم و می خواندم اما موسیقی داشتم که بی ساز مانـــد🌵

صدایت همچون باد می وزد اما صدایی داشتم که بی فریاد مانـــد🌵 می نوشتم که به گوشت برسد اما نوشته ای داشتم که بی خوانند مانـــد🌵

خاطراتت ماندن و تو رفتی، یک کفن ماند ولی عشقت هنوز هم خوابیده است لحظه ها می ایستند و تو هنوز هم میروی، اما تنی داشتم که با عشقت در کفن خوابیده است •••🌵