این اولین داستان منه و یه داستان رمانتیکه امیدورم خوشتن بیاد ❤ این داستان در مورد یه دختر به اسم امی هست . امی 17 سالشه و یه دختر زیبا با موهای کوتاه قهوه ای و چشمای آبیه . اون خیلی با نشاط بلند پروازه و رویا پردازه . اون عاشق طبیعته و داستان ها و فیلمای رمانتیک رو دوست داره . اما هیچوقت به این فکر نمیکرد که شاید یه روز خودشم عاشق یه پسر بشه .
چشم تو چشم شدیم نفس نفس میزدم و ضربان قلبم تند شده بود محوش شده بودم و به نظر میومد اونم توی همین حالت باشه تا به خودم اومدم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
سلام
پارت دوم داستان رو هم گزاشتم
و در حال بررسیه
امیدوارم خوشتون بیاد ازش
سلام
خوب بود ?
لطفا زودتر ادامهاش رو بذار❤
سلام ❤
لطفا بگید بعدیشو بزارم یا نه؟
چون قسمت بعدیشو نوشتم
ولی تا بهم نگید بزارمش یا نه نمیتونم بعدیشو بزارم
تست خوبی بود ممنون که این تست رو ساختی فقط لطفا زودتر بعدیشو بزار????
ممنون???
قلب های آبی هم فقط به عشق خودت????