
خب خب امیدوارم که لذت ببرین
هلما : پس با لیام یک سال و با ویلیام دو سال اختلاف سنی داری...... آلما: آره دیگه 😂 الانم خودمم همینو گفتم . ولشش بیا برین خوراکی بخوریم هلما :اوکی
علامت هلما / علامت آلما + علامت لیام - علامت ویلیام * «از زبان هلما» با آلما رفتیم آشپزخونه ساچ وااوووو چه قشنگه +: حال کن تازه دکوراسیون شو عوض کردم /: خیلی خوشگل شد داشتیم با آلما خوراکی هارو غارت میکردیم که یهو ویلیام آلما رو صدا کرد * لی لی بیا یک لحظه +اومدم. یک مین صبر کن الان میام _اوکی 😊
اندر اتاق از زبان آلما +چی شد؟ - راجب مامانه * لیااام ....... + مامان چی شده؟ -.........*.......... + میشه حرف بزنییییننننن *(بغض) تموم کرد. انگار دنیا رو سرم خراب شد. یعنی چی . دیگه اون دستا بغلم نمیکنن؟ دیگه کسی نیست آروم کنه؟ دیگه مامانی وجود نداره؟ + (بغض با لبخند) پیش خاله بهت خوش بگذره مامانی! لطفا ...... شاد باش (نقطه ها گرین) داداشام بغلم کردن . تموم شد . دیگه نه مامانی و نه بابایی فقط خودمونیم و خودمون . چند دقیقه توی همون حالت موندیم . دلم میخواد داد بزنم . می دونم که داداشام هم دلشون همین رو میخواد

از زبان ویلیام وقتی به لی لی گفتیم نابود شد . نه تنها مادر بزرگ رو تا حالا ندید . اول بابا توی اون تصادف ، حالا هم مامان .... + با خاله بهت خوش بگذره مامان .... لطفا.... شاد باش... وای دختر ... چرا همیشه اینجوری هستی . با لیام رفتیم بغلش و با هم در سکوت گریه کردیم. بعد از یک ربع لیام - کافیه دیگه .. مامان بابا اینو نمیخوان ، به خصوص وقتی مهمون داریم . + آره ... درسته ، اونا الان تو بهشتن پس نیازی نیست که براشون ناراحت باشیم (پاک کردن اشک) من میرم دست و صورتمو آب بزم یعد میرم پیش هلما.... - منم میرم آماده شم وگرنه کلاسم دیگه میشه شاید این دوتا بتونن خودشون رو گول بزنن ولی منو نع، دارن هلما و کلاس رو بهونه میکنن که فراموش کنن و حالشون بهتر شه . اگه بابا یود همینو ازشون میخواست . ولی چه جوری قراره بهترین پدر و مادر دنیا رو فراموش کنیم؟
به هر حال منم همراهی شون کردم: باشه ! درسته ! منم دیگه کم کم می رم باشگاه درضمن لیام خان منو تو اول باید بریم باشگاه، شما فردا کلاس دارین. - اییییی راست میگی ها😂 +😂 ینی ماشاالله به این حافظه * لبخند زدن مامان جوری مارو بزرگ کرد که تو هر شرایطی حتی شده یک ثانیه هم شاد باشیم و بخندیم (لبخند زدن)
دوباره از زبان آلما یا همون لی لی حالم خیلی بده ولی نمیتونم حال هلما رو هم بگیرم . چه بهش بگم چه نگم اونم ولم میکنه ، خوب اینو میدونم هیچ کودوم از رفاقتمام بیشتر،از سه سال طول نکشید یا راهمون جدا میشه یا خودمون تمومش میکنیم . ولی حس میکنم هلما فرق داره. صورتمو میشورم و میرم پیش هلما : ببخشید دیر شد برام چیزی گذاشتی؟ / آره بابا ...... آلما خوبی ؟ چشمات قرمزه. +نه بابا اوکیم چشمامم بخاطر اینه که خستس /موم خوابم میاد میای بریم بخوابیم + آرههههه وسایل رو جمع و جور کردیمو رفتیم تو اتاق رخت خواب و پهن کردیم و دو تایی خوابیدیم

از زبان لیام : / آلما حالت خوبه؟ چشمات قرمزه +آره بابا اوکیم چشمامم بخاطر اینه که خستس اینم یه دروغ دیگه . ماسه تا از دروغ متنفرین ولی به جز مامان و بابا هیچ کس دیگه ای نبود سفره ی دلمون وا کنیم براش . الانم فقط همهدیگه رو داریم. ولی هلما با بقیه ی دوستای لی لی فرق داره .... انگار خود لی لی هست هست ولی در یک جسم دیگهو اولین کسی هست که لی لی اصرار داشت بیاد خونمون عع رفتن خوابیدن -ویلیام میای یا نه ؟ الان کازتورا ما رو میکشه هااا ! * اومدم بابا نترس ..... بریم

ویو آلما از خواب بیدار شدم . وااا چرا هوا تاریکه؟ساعت گوشیم رو روشن کردم ساعت 7 بود . عجب😳 4 ساعت خوابیدیم . اول میرم آب بخورم بعدش هلما رو بیدار میکنم . روی ماکروویو یک یادداشت با دست خط داداشی بود : لی لی ما ساعت 10 میرسیم خونه بعضیا باید کتاب هاشون رو به کتابخونه تحویل بدن. 😂😂 پس لیام بلاخره میخواد کتابایی که از کتابخونه قرض گرفته بود رو تحویل بده! ؟؟؟؟: Hi my queen سریع برگشتم واااای پسر (عکس بالا) رو دیدم و سریع رفتم بغلش : برکسسس

یک نکته: بچه ها شاید فکر کنین که ظاهر آلما نسبت به برادراش و برکس (حالا اینکه ایشون کی هستن رو تو پارت بعد میگم😈😈) یکم سادس برا همین میتونین خودتون یک ظاهر دیگه در نظر بگیرین یا عکس بالا👆
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فرست