خب برعکس همه ی تست‌هایی که در این مورد هستن وبه این کمک میکنن که چه طور نویسنده خوبی باشیم من میخوام بگم چطوری بنویسیم( میدونم نفهمیدید😅)
خب اولین نکته برای نوشتن کتاب اینه که نوع گفته شدن داستان رو انتخاب کنید ما سه نوع کتاب داریم : 1- این نوع کتابا محبوب تر از نوع های دیگه است بهش میگن رمان اول شخص یعنی شما یک شخصیت اصلی برای کتابتون انتخاب می‌کنید و کل داستانو از طرف اون میگید 2- این نوع کتابا از طرف هیچ کدوم از شخصیت‌های کتاب گفته نمیشه و انگار یه فرد که توی کتاب نیست داره یه ماجرا رو تعریف میکنه 3- توی این نوع از کتابا هرکسی از طرف خودش حرف میزنه
خب حالا بدی ها و خوبی های این سه نوع کتاب : نوع سوم کتاب یعنی هرکسی از طرف خودش حرف بزنه خوبیش اینه که احساسات همه ی شخصیت ها به طور کامل گفته میشه ولی بديش اینه که کتاب بی نظم میشه نوع دوم یعنی یک شخص ناشناس یه ماجرا رو تعریف کنه خوبیش اینه که احساسات همه شخصیتا گفته میشه ولی نه به طور کامل مثلا فقط میتونیم بگیم:( دریا ترسیده بود) نوع اول که به نظرم بهترین نوعه خوبیش اینه که احساسات یک شخصیت به طور کامل گفته میشه ولی یه بدی که داره نمیتونیم احساس بقیه شخصیتا رو بگیم مثلا میگیم :( ترسیده بودم این کار خیلی به نظر غیر منطقی میومد ولی چیزی بود که به من شجاعت میداد. به نظر می‌رسید که آرام هم ترسیده است)
ولی با توجه به داستان کتابی که میخواید بنویسید باید نوعش رو انتخاب کنید مثلا برای کسی که یکی از شخصیت‌های کتابش ایران و یکی دیگش تو آمریکائه نوع دوم بهتره چون اگه بخواد از طرف یکی از شخصیتا حرف بزنه اون یکی شخصیت میمونه
ولی یه نکته خیلی جالب وجود داره! ولی برای اینکه اونو بگم باید قبلش اینو بدونید که بخش بندی کردن کتاب خیلی توی روند داستان تاثیر داره شما میتونید کتابتون رو بخش بندی کنید یه جورایی مثل کلاس سوم دبستان که بهمون میگفتن متن کتاب رو بنداش رو مشخص کنید توی بند مشخص کردن یه قانون داشت که میگفتن هر بند یه موضوعی داره و اگه بخواید موضوع رو عوض کنید باید برید بند بعد بخش بندی کردنم همینطوره! فقط بخش ها شامل صفحات بیشتری هستن و هر بخش میتونه یه اسم داشته باشه حالا برای اینکه اون نکته ی مهمی که گفتم برید اسلاید بعد 👈
خب خب حالا این نکته ما میتونیم اون نوع کتاب هایی که بهتون گفتم رو با هم ترکیب کنید! یعنی اگه نوع اول رو که از زبان شخصیت اول هست رو با نوع دوم که از زبان شخص ناشناس هست ترکیب کنید خیلی جالب میشه مثل این مثال : بخش اول : از خانه بیرون آمدم نسیم خنکی وزید و موهایم را تکان داد معلوم بود روز خوبی در انتظارم است حال خوبی دارم ولی نمی‌دانم اوضاع مهران چطور است بخش دوم : مهران با اخمی از مغازه بیرون بیرون آمد همه متوجه عصبانیت شدید او شدند ولی هیچکس دلیلش را نمی‌دانست ولی از نگاهش معلوم بود دلش برای کسی تنگ شده که آرزو می‌کرد الان کنارش باشد
خب مثالی که براتون زدم رو که دیدید حالا میتونید با کمک همینه مثال نوع های نوشتن کتاب رو باهم ترکیب کنید ولی اگر بخواهید برا نوشتن کتاب از نوع سوم استفاده کنید که در آن هر شخصیتی از طرف خودش حرف بزند همان طور که گفتم رمان بی نظم می شود و برای نظم دهی به این نوع کتاب بخش بندی مناسب و گذاشتن علامت نگارشی در جای درست کمک بزرگی می‌کند
نکته ی مهمی وجود دارد که افراد کمی به آن توجه می‌کنند و آن تکرار نکردن زیاد کلمات است به این مثال توجه کنید ( نام او زهرا بود او پدر حیله گری با نام شهرام داشت او پدرش را دوست داشت ولی پدرش با سیاهی درون وجودش او را از خود دور می‌کرد ) همون طور که دیدید کلمه(او) و (پدرش) خیلی تکرار شده بود و یک جورایی فرد رو از خواندن ادامه کتاب منصرف می‌کرد حالا نوع صحیح نوشتن :( نام او زهرا بود وی پدر حیله گری با نام شهرام داشت زهرا پدرش را دوست داشت ولی شهرام با سیاهی درون وجودش او را از خود دور می‌کرد)
و اما آخرین نکته که نوشتن یک مقدمه خوب است مقدمه می‌تواند سه نوع باشد 1- خلاصه ای از کل کتاب در آن نوشته شده باشد 2- بیوگرافی کامل شخصیت اول داستان در آن باشد 3- از زمان حال شروع شود و بعد دوباره به عقب برگردد تا داستان را کامل تعریف کند
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عه منتشر شد 🥳🥳🥳🥳