
او کیست که عالم همه دیوانه ی اوست؟...
به یاد ندارم که اولین بار اسمش را کجا و در چه سنی شنیدم. اما بی گمان از همان لحظه بود که عشقِ به او در وجودم دمیده شد. نام زیبایش از همان کودکی در گوشم بود. مانند لالایی ای که در گوش نوزاد میخوانند. اقواممان هر سال جشن نیمه ی شعبان داشتند و بین مردم شیرین و بستنی پخش میکردند و من و خانواده ام همیشه در آن شرکت داشتیم. با عشق او بزرگ شدم. اما هنوز نمیدانستم او کیست؟ چرا همه دوستش داشتند؟
در مدرسه نامش را بیشتر میشنیدم. خواندن دعای فرج، امری بود که روزانه پیش از شروع کلاس انجام میدادیم. خواندن سرود من بچه شیعه هستم، کار هر روزم بود. میگفتند:《او که بیاید، دنیا گلستان میشود! دیگر هیچ بیماری ای نخواهد بود، دیگر هیچ فقری نخواهد بود، دیگر هیچ دزدی نخواهد بود، دیگر هیچ نا امنی ای نخواهد بود، دیگر هیچ جنگی نخواهد بود! او که بیاید، دنیا از صلح صفا پر میشود!》با خودم میگفتم: 《واقعا ممکن است؟ واقعا روزی با آمدن تنها یک نفر دنیا سرشار از آرامش و شادی خواهد شد؟》با همه ی این حرف ها هنوز او را نشناخته بودم.
سال ها از آن زمان میگذرد و من هنوز او را نشناختم. او کیست و چگونه میتواند تنها با دادن یک سلام به او حال دلم را خوب کند؟ او کیست و چطور میتواند من را که بار ها و بار ها با اعمالم دلش را شکستم و هزار تکه کردم، در زمان تنهایی و بی کسی در آغوش بگیرد و دوای دردم باشد؟ او کیست و با کدام قدرت میتواند با یادش آرامش برایم به ارمغان بیاورد؟ به راستی که آن مرد کیست؟
آری؛ او وَجه خدا روی زمین است. او خلیفه ی خداست، مثل آدم. عمری طولانی دارد، مثل نوح. کافران به دستش هلاک میشوند، مثل هود. بت شکن است، مثل ابراهیم. بشارت آمدنش را دادند، مثل اسماعیل. فرشتگان به کمکش میآیند، مثل لوط. در هجران حسین(ع) گریه میکند، مثل یعقوب. زیباترین خلق است، مثل یوسف. صبر بسیار دارد، مثل اَیّوب. در خفا متولد شده است، مثل موسی. در گهواره سخن گفته است، مثل عیسی.
او محمد است. او زهراست. او علیست. او حسن است. او حسین است. او سجاد است. او باقر است. او صادق است. او کاظم است. او رضاست. او جواد است. او هادیست. او عسکریست.
او کسیست که شب ها از شوق حرف زدن با او خواب به چشمانم نمیآید و صبح ها با امید خشنود کردن او از خواب برمیخیزم. ۳۱۳ برایم عدد عاشقیست. گل نرگس مرا مجنون میکند. "اللهم عجل لولیک الفرج" زمزمه ی قنوتم است. "الهی عظم البلاء" دعای همیشگی بعد نمازم است. کسیست که به هنگام گفتن:《یا مولانا، یا صاحب العصر والزمان...》از خود شرمگین میشوم. با یاد غربتش دلم خون میشود و با فکر اشک هایش قلبم به درد میآید. چقدر دوست دارم روزی از ته قلب به او بگویم:《آقا جان! خیلی دوستت دارم!》
کسی که ۱۱۹۱ سال است که به انتظار ۳۱۳ نفر نشسته است! کسی که ۱۱۹۱ سال است منتظر این است که مردم، به خود بیایند و از خواب غفلت بیدار شوند... آری؛ او منتظر ماست. آیا نمیخواهیم درس بگیریم؟ تا کی میخواهیم به اشتباهات خود ادامه دهیم؟ تا کی میخواهیم زندگیمان را بدون یاد و ذکر او بگذرانیم؟
او غریب است... مانند جدش، امام حسن... تنهاست... بی یاور است... مونسی ندارد اما مونس تمامی مردمان است. دل شکسته است اما دل های شکسته را تسکین میدهد. تنها ترین است، اما نمیگذارد کسی تنها بماند. برای مردمانش شبانه روز اشک میریزد، اما نمیگذارد فردی در دنیا با چشمان خیس به خواب برود. آری؛ او حجة بن الحسن عسکریست. 《او، مهدیست.》
در خودم گمشده ام... آه بگو راه کجاست؟ خسته ام از شب پر ابر... بگو ماه کجاست؟ در پی دوست به کوی دگران میگردم یار در خانه و من گرد جهان میگردم ای خوش آنها که دمی لایق دیدار شدند که به خال لبت ای دوست گرفتار شدند! دل پر زخم زمین گفته کسی میآید! زده فریاد، که فریاد رسی میآید! ساقی از عهد و قراری ازلی برگشته پسر فاطمه با تیغ علی برگشته! میرسد منتقم خون خدا بسم الله! هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله! بعد قد قامت مهدی چه نمازی بشود! دل و دلدار عجب راز و نیازی بشود!...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود، ایشالاه ویژه بشه💖
🌷💖
او کیست؟ مونسی که مونسانش هم اکنون در گهواره ها هستند
اول؟
عالی💓