دو سال از شروع آخرالزمان زامبی میگذره و آرتین و دوستانش...
شیرین جلو میاد و کنار آن دو حرکت میکند:آرتین،میتونم یه لحظه با آترینا تنها باشم؟
آرتین سرعتش را کم میکند و کنار مهدیار و بردیا حرکت میکند.
شیرین:چرا انقدر بهش سخت میگیری؟
آترینا:من دو ساله میشناسمش و تو فقط چند ماهه بین ما هستی، پس به تو ربطی نداره میخوام چجوری باهاش حرف بزنم.
شیرین:چه زمانی این اتفاق افتاد؟
آترینا:منظورت چیه؟
شیرین:برادرت....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)