

سالهاست که ساختار «سهپردهای» در سینمای هالیوود، به فرمول طلایی ساخت آثار موفق تبدیل شده است. بسیاری از اساتید بزرگ فیلمنامهنویسی، همچون «سید فیلد» با وجود اختلاف نظرهایی که بر سر جزئیات دارند به طور کلی این ساختار را ساختار مسلّط بر فیلمنامههای امروزی میدانند. این ساختار، هواداران سرسختی در هالیوود دارد که بیچون و چرا از آن تبعیت میکنند🙅. راستش را بخواهید ذائقه ما هم حسابی به این مدل فیلمها عادت کرده است🤷. اما آیا تنها راه ساختن یک فیلم موفق پیروی از ساختار سهپردهای است؟

یکی از مشهورترین استودیوهایی که از ساختار سهپردهای پیروی نمیکند، استودیو «جیبلی» است💫. استودیویی که با کارگردانهای افسانهایش همچون «میازاکی» و «تاکاهاتا» شناخته میشود و جوایزی همچون اسکار را هم در کارنامه خود دارد💁. هر چند این استودیوی ژاپنی فرمول خاصّی برای تهیه فیلمهایش ندارد اما تقریباً همه آثارش غیر سهپردهایاند. با این وجود توفیق فیلمهای جیبلی در جلب نظر مخاطبان و منتقدان بر کسی پوشیده نیست.😼

بیشتر متخصصان، ساختار داستان سرایی جیبلی و حتّی بسیاری از دیگر آثارِ انیمه را به یک ساختار باستانی شرقی به نام «کیشوتِنکِتسو» (起承転結) نسبت میدهند.[کاش میشد یک چیز سادهتر صدایش کنیم!🤦] این ساختار که به ساختار «چهارپردهای چینی» هم مشهور است در اصل، چینی است و به مرور به کره و ژاپن هم راه یافته است. در برخی متون هم به آن ساختار بدون تنش میگویند.💁

کیشوتنکتسو و سهپردهای بیشباهت نیستند. اما تفاوتهای بنیادینی با هم دارند. در ساختار سهپردهای همه چیز بر پایه یک «حادثه محرّک» استوار است. بدون حادثه محرّک، حرکتی شکل نمیگیرد. پس از آن تنش افزایش مییابد و داستان به قلّه یا اوج میرسد. اما در کیشوتنکتسو ماجرا کمی متفاوت است.در کیشوتنکتسو، تعارضها وجود دارند امّا موتور محرّک داستان نیستند. در این ساختار به جای تعارضات، تغییرات در «توسعه» و «پیچش» است که داستان را جلو میبرد. این کلید تمایز بین ساختار سهپردهای و کیشوتنکتسو است. کمی گیجکننده است، نه؟🤷 بیایید چند مثال بزنیم تا تمایز بالا ملموس تر شود💁:

در «همسایه من توتورو» رسماً هیچ حادثه محرّکی نداریم🤷. با نگاه سهپردهای شاید احساس کنید هیچ اتفاق خاصی در داستان نمیافتد! اما دقیقتر که نگاه کنیم ساختار کیشوتنکتسو نمایان میشود. با ورود «ساتسوکی» و «مِی» به خانه روستایی جدیدشان، فرآیند «توسعه» با حوادث کوچکی آغاز میشود. گم شدن «مِی» و ورود «توتورو»، «پیچش» اصلی داستان به سمت مسأله «مادر» رخ میدهد و در انتها همهچیز با پذیرش شرایط جدید به تعادل میرسد.💁

بیایید به یک نمونه عالی خارج از جیبلی هم بپردازیم. «ماکوتو شینکای» کارگردان مشهور دیگری است که در آثارش از همین الگو تبعیت میکند😼. اگر انیمه «نامِ تو» (Your Name) را از او دیده باشید احتمالاً بیش از فضای بصری خوش رنگ و لعاب فیلم، روایت عجیبش توجهتان را جلب کرده است. در «نام تو» ابتدا در «مقدّمه»، «تاکی»، یک پسر شهری، و «میتسوها» یک دختر روستایی و فضای زندگی شان معرفی میشود. در بخش «توسعه» بدن آنها هر روز جابهجا میشود و این جابهجایی، چالشهای مداومی را برایشان به وجود میآورد. این چالشها داستان را پیش میبَرَد تا اینکه جابهجاییها متوقف میشوند. در «پیچش» تاکی که حالا تقریباً عاشق میتسوها شده تازه میفهمد که میتسوها و همشهریهایش قربانی فاجعه طبیعی در گذشته است[اینجا تقریباً یک سوم زمان فیلم سپری شده است]. او حالا تمام تلاشش را میکند تا مانع این اتفاق در گذشته شود و به هر نحوی که شده مردم روستا را نجات دهد.💁

«پیچش» و «توسعه» همان تمایزی است که به آن اشاره کردم💁. ما به عنوان مخاطب در ابتدا میخواهیم جابجایی بدن ها را درک کنیم و با مشکلات شخصی آنها کنار بیاییم. میخواهیم بدانیم که آیا آنها ملاقات خواهند کرد و به یکدیگر خواهند رسید یا نه🤷. اینجا احتمالاً اگر با یک فیلم هالیوودی طرف بودیم سطح و پیچیدگی مشکلات در جابجاییها بالا و بالاتر میرفت و تنش به اوج میرسید و در نهایت گره باز میشد و تمام. با این حال، در نام تو، پس از پیچش، عاشقانه در اولویت دوم داستان قرار میگیرد و همه چیز معطوف به فاجعه برخورد شهاب سنگ میشود. از پیچش به بعد ما بیشتر نگران امنیت مردم روستا و زنده ماندن میتسوها هستیم تا رسیدنش به تاکی. در کیشوتنکتسو با پیچش، مسیر داستان به کلّی تغییر میکند و این تغییر مسیر داستان را به جلو میبرد.💁😼
کیشوتنکتسو، برای مخاطبینی که اولین بار با آن مواجه میشوند، کمی نامأنوس و گیجکننده به نظر میرسد. اما این گیج شدن بیشتر از آن که به خاطر خود ساختار باشد به خاطر عادت مخاطب به سهپردهای رخ میدهد. مانند یک غذای جدید که برای اولین بار خورده میشود در حالی که به ذائقه ما آشنا نیست. در مقابل کسانی که بیشتر تماشایش کردند و به آن عادت کردهاند مشتریاش شدهاند. با وجود موافقان و مخالفان، این الگو در آثار انیمیشن ژاپنی[مثل آثار جیبلی یا آثار شینکای] امتحانش را تا حد زیادی پس داده و نشان داده که میتواند بیننده را راضی نگه دارد.💁💫👍🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
افتخار اوتاکو ها این پسته😔😂👌
نفهمیدم چی شد ولی متوجه شدم🗿👌
چاکریم😂😭
عالیییییییییی
ممنونم 💫
از ممد بسیار متشکرم و از بیشتر از سازنده عزیز بابت کاور🤝🏻🤝🏻🤝🏻🤝🏻🤝🏻🤝🏻🤝🏻
چاکریم😼🙏🏻
تبریکککک ویژه شد
ممنونمم💫
ویژه شد ایولللل
ارهه 👍🏻😼
تبریک میگممم کمتر پستی تو قسمت انیمه پیش میاد که ویژه شهه😃🥳🥳
مچکرم 💫
ویژه شد
هوراا
😭👍🏻
هوراراراراررااا ویژه شدشدشددددد
ارهرهرهه😭
بنظرم عالی کلمه کمیه براش
فوق العاده بود🥳😍
و همچنین برا ویژه شدنش تبریک میگم که شایستش بود🍭
افرین💖✨️
ممنونم زیبا💫
ویژه شدن مبارکککک 🎉🎉🎉
مرسیسی😭💫