مادر اکان زن با احساسی بود ..! جوری که برای رفتن دخترش به مدرسه شبانه روزی با اسرار خود اکان از اول راه تا اخر راه گریه میکرد... اما اکان هیچ احساسی در خودش نمیدید... اکان دختری عجیب و ساکتی بود که به پرونده های کاراگاهی و پلیسی علاقه زیادی داشت .... این علاقه بیش از اندازه آکان پدر و مادرش را نگران میکرد.. پدرش هم که با نگاه هایی شک برانگیز و تردید و نگرانی به اکان نگاه میکرد ... موجب میشد اکان انچنان ازین خداحافظی خوشش نیاید
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
فرصت
عااالی بود