باز باران با ترانه با گهر های فراوان میخورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم شاد و خرم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه میدویدم همچو آهو میپریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه میشنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر هارا تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میرد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا سبزه در زیر درختان رفته رفته گشت دریا توی این دریای جوشان جنگل وارونه پیدا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران میشنیدم اندر این گوهر فشانی راز های جاودانی پند های آسمانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبااااا(ناظر دستم شیکست ردش نکنی🛐)
کیک اسکیز (بررسی)
شیر کاکائو (بررسی)
میخوام بهتر باشم (بررسی)
بابا یه ناظر بیاد این پستای منو منتشر کنه پیر شدم
ادمین زیبا پین؟
فرصت؟
عالی بود❤
من باید مواد رو بخرم تا درستشون کنم😂😂
اره
عالییی ... :))
مرسی
جیسو تا ابدددد
💗
صفحه اول گوگلمه!
برامنم
منم
اره منم همینطور
منم همینطور
چون خیلی پست عالیعیه🛐🛐
عالیییییی
خیلیی خوب بود 👍🏻
💗🛐
عالی بوددد
مرسیییی
عالی بود
مثل شوماااا