من به خاطر تو به دنیا آمدم! چون ستارگان اینگونه تقدیر ما را تعیین کرده اند!
من زندگی خودم را داشتم. درکنار یک داروساز پیر. خیلی ها به ما اهمیت نمیدهند مگر اینکه بیماری به سراغشان بیاید. من زندگی معمولی خودم را داشتم درکنار انواع داروها و سم ها. بهم یاد دادن که هر احساس و هر حرفی میتواند از هر سم کشنده ای بدتر باشد. برای آنها نمیتوانی پادزهر درست کنی یا درمانش کنی. برای همین تا میتوانستم، از جمعیت مردم فاصله گرفتم. در یک کلبه ساده و ساکت زندگی کردم همراه فردی که نامش را "پدر" گذاشته ام. اما تقدیر ستارگان همیشه چیز دیگری را برایت رقم میزند. تا به خودم آمدم متوجه شدم دیگر از آن سادگی ها خبری نیست. حالا در مکانی زندگی میکردم که حتی لباسی که برتن داشتم، از جنس تجملات و افراط گری در ثروت بود. سردترین زمان ها برایم میگذرد. نمیتوانم آزادانه بدوم. به آنها گفتم چگونه رفتار کنند اما از کارم پشیمان شدم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
46 لایک
و بسی زیبا بود...
مرسی زیباترین 💕
خدای داستانای کوتاه ✨
لطف داری نفسم 🤍🫂
💖💖💖
زیبایی پستاتون»»»»
به زیبایی چشمات؟
پس کی نویسنده میشی😭
ایشالا هروقت تو بهم لازانیا دادی 😂✨️
چشم
زیبایی رویت شد!
خسته نباشید
مرسی ازت قشنگ ترینم
درخشیدی✨❤
مثل خودت :>>
از شدت قشنگیش گریم گرفت🛐❤️
عزیزممممی
عالی مثل همیشه🛐✨️✨️✨️
قوربونت بشم من!
خدا نکنه😼🩴
لنگ کفش به روم میکشی؟ 😂🥲
دمپاییی😼😼
الفرااار
هه هه😊🩴
واو... عالی بود
مرسی زیبای من :>>>>
مثل همیشه درخشیدی:`)
قوربونت بشم من الهی ✨️💕
خدا نکنههه🤭