سلام بچه ها من و دوستم با هم یه کتاب نوشتیم و دوست داشتم شما هم بخونید
نمیدونم چرا نمیتونم گریه کنم
اخه اون مامانم بود !🥲
فکر میکنم بعد از این خاله ام سرپرست من بشه
ناراحت نیستم خاله خیلی مهربونه اما وا ویلا از عمه زکارتا
.
.
.
یک سال از زندگی با خاله میگذره
زنگ به صدا در میاد
مثل چی میدوم و درو باز میکنم
سلام عمه زکارتا
سلام خاله خونست
بله بفرمایید تو
ایمیلی برو تو اتاقت
در راه اتاق خاله میگه که گوشیت رو بزار همین جا
گوشیمو میزارم اما گوشیم داره صدا ضبت میکنه
.
.
.
انورا من ایمیلیا رو برای سه ماه با خودم میبرم .
چی نه نه امکان نداره اونو به تو بدم تو خودت میدونی چیکار کردی
اگه ایمیلی رو ندی همون کارو با خودتم میکنم
ایمیلی بیا بیرون فرار کن
به سرعت فرار میکنم اما عمه مرا میگیرد و سوار ماشین می کند
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
بچه ها ممنون که مشکلاتمو بهم میگین و راهنماییم میکنید ☺️
خیلی خوب بود ولی مشکلش هم همونایی بود که بقیه تو کامنتا گفتن دیکه دوباره نگم .
ولی در کل عالی منتظر فصل دو هستم😉
خیلییی ممنون عزیزم 🥰
خواهش گلم😘
بچه ها من این داستانو توی یه برنامه دیگه نوشتم و بعد از اونجا کپی کردم به اینجا ولی چون سخت بود یکم در هم بر هم بود
ببخشید 🙂
ممنون که اینقدر فهمیده و انتقادپذیر هستی🤗
موضوعت خوب بوت ولی من یه جاهاییش رو از بس تو در تو نوشته بودی نفهمیدم چی شد.
از علامت های نگارشی استفاده کنی خیلی بهتر میشه.
بند هات رو از هم جدا کنه قابل تشخیص تر میشه.
اره ایندفعه یه کم بد شد برای فصل دوم بهتر مینویسم
عالی بود ✨
ولی کاشکی برای بهتر تشخیص دادن افراد از علامت استفاده میکردی
ممنون
باشه حتما 🥰
خیلی قشنگ بود🎀
حتما ادامش بده
خیلی ممنون ☺️