سلام سلام☺!!!بچه ها یه خبر مهم!!! من تو پارت بعدی عکس داستان رو عوض میکنم😬چون یه قانون برای خودم گذاشتم که هر ۱۰ پارت عکسو عوض کنم😅بوس بوس
از زبان ادا: همینطور که منتظر هواپیما بودیم جونگی گفت: هی ادا نظرت چیه تا وقتی هواپیما میرسه یخورده شیرموز بخوریم😉 منم گفتم: ولی جونگ کوک تو همین الان شیرموز خوردی😂 جونگ کوک گفت: این حرفت مثل این میمونه که بگی من همین الان حرف زدم پس دیگه باید لال بشم😐 منم که دیدم چه صورت خرگوشی باحالی به خودش گرفته گفتم: ولی باید بیشتر فکر کنم، آخه یکی از اعضای bts از بنده شیرموز خواسته اند🤔 من که هستم که درخواستشان را رد کنم😂 بفرمایید تا برویم و برایتان شیرموز آوریم😅 از ذوقی که تو چشمای کوک دیده میشد میتونستم بگم وِی علاقه خاصی نیز نسبت به شیرموز دارد😂 بلند شدم و مثل پرنسسا جلوی کوک بزرگ تعظیم کردم و گفتم: بفرمایید پرنس جونگ کوک از خاندان سلطنتیbtsبیایید برویم تا برایتان از جنگل های آمازون موز و از وجود گاو های فرانسه شیر بیاوریم تا شیرموزی از نژاد بوفه ی فرودگاه به دست مبارکه ی شما برسانیم😂"اینجا ادا داره مسخره بازی در میاره" یهو همه پسرا پقی زدن زیر خنده اومدم مثل پرنسس ها دست کوکی رو بگیرم که یه مرد با لباس پلیس فرودگاه به فارسی گفت: ببخشید خانم ، این پسر ها با شما نسبتی دارند🤨؟ منم تا برگشتم و پشت سرمو دیدم یادم اومد که دیگه زیادی تو نقش خدمتکار دربار غرق شدم و الانم باید جواب پس بدم😳
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
عالی بود
خواهش میکنم😅