بخونید 🦋
( مکانی نامعلوم ، زمانی نا معلوم )
استرس داشت و تند تند میدوید هر لحظه که صدای آژیر پلیس نزدیک تر میشد با سرعت بیشتری میدوید ، خشکش زد باورش نمیشد او آنجا چه میکرد ؟ مگر اورا ن.ک.ش.ت.ه بود؟ با تعجب پا به فرار گزاشت تقصیر او نبود ملکه اش ، از او خواسته بود تا آن مجرم را ب.ک.ش.د سریع پرتالی گشود و لحظه ای بعد قوطی ای پر از محلولی کهکشانی رنگ از دستش افتاد وشکست ، او توجهی نکرد و تند درون پرتال دوید و غیب شد ....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
وایییی چقدر منتظر بودم بلاخره اومد
عالییییی
وای پارت ها رو زود به زود بزار طاقت ندارم
پستت عالی بود💕
فرصت؟
فرست؟
پین؟