9 اسلاید پست توسط: ✧›Sienna‹✧ انتشار: 1 روز پیش 223 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
It's just a theory
اگه ماینکرفت پلیر باشید احتمالا تا حالا به این فکر کردین که داستان ماینکرفت چیه؟ این زامبیها و اسکلتهایی که شبها میبینیم از کجا میان؟ پس من امروز میخوام این داستان رو اونجوری که خودم قبول دارم واستون بگم. پس آماده شنیدن یه داستان طولانی باشین.
اگه تا حالا دنبال این داستان گشته باشید حتما به جوابی رسیدین، اما بهتره همش رو بریزید دور. چون چیزایی که من میخوام بگم با تئوریهایی که داخلش در مورد مردم باستانی صحبت میشه زمین تا آسمون متفاوته.
داستان از اینجا شروع میشه که در دنیای ماینکرفت، ویلیجرها در روستاها و شهرهایی زندگی میکردند. اونها دنبال کشف چیزهای جدید بودن؛ در تلاش برای کشف جادو.
همین باعث شد که بتونن پرتالی رو کشف کنن؛ پرتالی به یک دنیای دیگه. دنیایی شبیه به جهنم با آب و هوای به شدت گرم و خشک،بدون هیچ نوع گیاه. که ما بهش میگیم ندر (nether)
ویلیجرها میخواستن به بعد جدیدی که کشف کرده بودن برن و مدتی اونجا کاوش کنن. واسه همین نیاز داشتن با خودشون یه سری وسایل مورد نیازشون رو ببرن، از جمله غذا.
بر اساس تئوریها اونها تعدادی خوک رو با خودشون بردن. از اونجایی که فضای ندر مناسب کشاورزی نیست اونا باید راه دیگه ای برای تامین غذای خوک هاشون پیدا میکردن. ویلیجرها یه نوع شن خاص پیدا میکنن که روی اون میشه یه نوع قارچ عجیب رو توی هر آب و هوایی پرورش داد.
با کشف این چیزهای جدید و کاوش در ندر اونها تونستن راهی برای درست کردن معجونهای جادویی (potions)، اسپانرها (spawners) و کتابهای انچنت (enchanted books) پیدا کنن و قدرتهای جادویی رو تا حدی یاد گرفتن.
بعد از مدتی، خوکهایی که اونا به ندر آورده بودن، دچار یهجور جهش ژنتیکی میشن. خوکها از حیواناتی بدون درک و قدرت تصمیم گیری، به موجوداتی با ویژگیهای انسانی تبدیل شدن. پیگلینها (piglin) الان میتونستن بر علیه ویلیجرها قیام کنن.
نتیجه این قیام یک جنگ بزرگ بین دو ملت بود. جنگی که باعث شد افراد زیادی از دو طرف کشته بشن. وقتی ویلیجرها افرادی که از دست میدادند رو دفن میکردن، متوجه شدن که اون شنهای عجیب روح مردهها رو جذب میکنن. بدن بدون روح اونا به شکل اسکلتهایی سیاه رنگ زنده میشدن.
ویلیجرها شروع به تحقیق روی خاصیتهای سول سند (soul sand) و ویدر اسکلتهایی (wither skeleton) که ما میشناسیم، کردن. آزمایشهای اونها در نهایت به ساخته شدن ویدر (wither) منجر شد. هیولایی قدرتمند و توقف ناپذیر که هر موجود زندهای رو ببینه درجا نابود میکنه
اونها از دست ویدر به اورورلد (overworld) فرار میکنن اما ویدر هم همراهشون میاد. اونا به ناچار به زیر زمین پناه میبرن. حالا ویلیجرها به دنبال راهی برای شکست دادن یا فرار کردن از هیولایی که خودشون ساختن میگشتن.
در نهایت اونا به دو راه رسیدن، دو پرتال که ممکن بود راه نجاتشون باشه. از بین اونها گروهی جدا شدند تا در استرانگهولد (stronghold) روی ساختن یکی از پرتالها کار کنن و بقیشون در عمق پایینتری از سطح زمین انشنت سیتی (ancient city) رو ساختن تا روی پرتال دیگه کار کنن.
گروه استرانگهولد موفق به ساختن پرتال اند (end portal) شدن. اما این پرتال، طوری که اونا میخواستن کار نمیکرد. پرتال یه راه یه طرفه به بعدی غیر منتظره بود. بعدی خالی از طبیعت، با موجوداتی قد بلند که همراه اژدهاهایی زندگی میکردن.
ویلیجرها شروع به ساختن سازهها و کشتن اژدهایان کردن تا قدرت پرواز اونا رو هم به دست بیارن و تا حدی پیش رفتن که تقریبا باعث انقراض اونا شدن. وقتی فقط یک اژدها باقی مونده بود اونا متوجه شدن دارن چه کار اشتباهی انجام میدن و تلاش کردن اون آخرین اژدها رو زنده نگه دارن. در نهایت هم به نظر میرسه به دلایل مختلف همشون میمیرن.
اما گروه انشنت سیتی کمی خوش شانستر بودن. وقتی اونا تونستن برای چند ثانیه پرتال رو باز کنن، موجودی به بزرگی و ترسناکی ویدر، وارد دنیاشون شد. در همون لحظات ویدر هم راه خودشو به انشنت سیتی پیدا کرده بود. واردن (warden) و ویدر با هم درگیر شدن و واردن پیروز شد.
ویلیجرها واردن رو ناجی خودشون میدونستن و به خاطرش مجسمهها و چیزهای زیادی ساختن. اما واردن از هر موجودی که صدا تولید میکرد عصبانی میشد و به اون حمله میکرد. به همین دلیل ویلیجرها واردن رو در اعماق زمین رها کردن و به سطح زمین برگشتن.
بعد از اینهمه سختی، بعضی از اونا دیگه نمیخواستن دنبال کشف علم و جادو برن. به این عقیده رسیده بودن که خطرات این کار از سودش بیشتره. میخواستن این تحقیقات رو کنار بزارن و یه زندگی عادی داشته باشن. اما تعدادیشون هنوز میخواستن چیزای بیشتری یادبگیرن؛ میخواستن قدرتمندتر بشن.
به دلیل همین اختلاف اونها دو دسته شدن؛ ویلیجرها و ایلیجرها. ویلیجرها تصمیم گرفتن داخل روستاها بدون استفاده از علم و جادو زندگی کنن. اما ایلیجرها برای خودشون منشنها (mansions) رو ساختن و به کشف جادو ادامه دادند.
ایلیجرها شروع به تحقیق و آزمایش روی جادویی برای جاودانگی کردن و تونستن توتمها (totem) رو بسازن. بعد از این اونا شروع کردن به تلاش برای خلق موجودی جدید. اونا موفق شدن رَوِجر ها (ravager) رو بسازن و حالا میخواستن موجودی باهوش بسازن.
تلاشهای ایلیجرها برای ساختن این موجود منجر به ایجادشدن اسکلتها و زامبیهایی شد که ما توی ماینکرفت میبینیم. در نهایت اونا تونستن با استفاده از یه سری روح (allay) و قدرت توتم، این موجود رو خلق کنن. کسی که ما با اسم استیو میشناسیمش. استیو به دلیلی نامعلوم به جایی رندوم خیلی دور از منشن تلپورت میشه.
اینجاس که ما به عنوان بازیکن داستان خودمون رو شروع میکنیم و شروع به گشتن در این دنیای شگفت انگیز میکنیم. اما در این حال ایلیجرها هم به دنبال ما میگردن و هرجا که متوجه بشن اونجاییم، حمله میکنن تا زنده یا مرده ی مارو به منشن بر گردونن.
این بود از داستان ماینکرفت (از دید من).
اگه سوالی در مورد این تئوری دارین یا میخواین بدونین ماب یا سازهای کجای این داستان قرار میگیرن، توی کامنتا بگین تا توی پارت بعدی همین پست درموردش صحبت کنم.
علاوه بر جواب سوالات، پارت بعدی شامل بخش هایی از این تئوری میشه که توی این پارت جا نشدن.
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
48 لایک
چرا هیچکس سوال نمیپرسه؟
یعنی هیچ سوالی در مورد اون بخش هایی که هیچ توضیحی ندادم ندارین؟
جدی پارت بعد نمیخواین؟
@✧›Sienna‹✧
متاسفانه نمیتونم
______
اوکی طوری نیست
میگم با دوستام سرور داریم میتونی تو هم بیای ؟
متاسفانه نمیتونم
عالی بود لطفا پارت دو رو هم بزار
فوق العاده بود
میتونی درمورد ویچ ها و اندرمنا بیشتر توضیح بدی؟
و این که توی اند بعد از کشتن دراگون یه دریچه ای به یه دنیای باز میشه که اگه رفته باشی توش درختای میوه هست و اگه یکم بگردی توش یه کشتی هم هست که میتونی داخلش چیزای عجیبی مثل کله ی دراگون و شنل پیدا کنی...میشه درمورد اونا هم توضیح بدی؟؟
اوکی توی پارت بعد در مورد ویچ ها، اندرمن ها و اند سیتی ها توضیح میدم
سوالم اینه که کریکینگ و تریال کجای این تعوری قرار می گیرن؟
و کریپر هم توضیح ندادی از کجا اومده
ممنون از اینکه به عنوان اولین نفر یه چیز درست پرسیدی.
حتما توی پارت بعد جواب میدم
خواهش میکنم
بسیار جالب و عالی بود
جالبه
اس 2 اشتباهه اونا ویلیجر نبودن یه سریا بودن از اجداد استیو و الکس یعنی شبیه اونا بودن که بهشون میگن مردم باستانی
بی نهایت تئوری واسه داستان ماینکرفت وجود داره و هیچ تئوری ای «اشتباه» نیستتتت