امیدوارم خوشتون بیاد گوگوای هاااا😘😘
گوشه ای تنها روی یکی از پله های مدرسه نشسته بودم. به انگشانم ور میرفتم به یک نقطه خیره شده بودم.
مدام در دلم نام یکی را صدا میزدم. با هر بار صدا زدن بغضی محکم گلویم را فشار میداد.هنوز داشتم به حرف های اون شب فکر میکردم که با هر ثانیه که میگذشت خراش جدیدی روی قلبم ایجاد میشد. عینکم را صاف کردم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
ادامه داره؟
فرصتتت