15 اسلاید پست توسط: نیک¸ انتشار: 3 ساعت پیش 7 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
- افسانه هایی از قلمروی خیال
-اَلسوین (بسیار سریع) و آرواکر (سحرخیز): اسبانی هستند که کالسکهی طلایی خورشید را به هدایت سُل میکشند تا از دهان گرگ در امان باشد.
- فِنریر : فنریر گرگی عظیمالجثه و فرزند لوکی و جاینتی است. وی همچنین پدر دو گرگ دیگر به نامهای اسکال و هاتی (گرگهایی که به دنبال ارابههای ماه و خورشید هستند) نیز میباشد. با متولد شدن فِنریر به خدایان پیشگویی شد که او در نهایت خدای خدایان یعنی اودین را در رگناروک خواهد بلعید ولی سپس توسط یکی از فرزندان اودین به نام ویدار کشته خواهد شد. با تولد فنریر، اودین تصمیم گرفت که او را در اَزگارد نگه دارد و یکی از خدایان به نام تیِر (خدای جنگ در اسطورههای نورس) وظیفه مراقبت و غذا دادن به او را به عهده گرفت (چون سایر خدایان از نزدیک شدن به این گرگ خوفناک میترسیدند). با گذشت زمان بسیار اندکی خدایان متوجه رشد وحشتناک فنریر شدند و به این نتیجه رسیدند که آزادانه گشتن فنریر در اَزگارد تنها به خرابی و مصیبت منتهی خواهد شد، به همین دلیل خدایان تصمیم گرفتند که با طنابی جادویی فنریر را ببندند. خدایان با امتحان کردن زنجیرها و طنابهای مختلف متوجه شدند که فنریر به قدری قدرتمند است که هیچ یک از این ابزارها برای بستن او کارایی خواهد داشت. در نتیجه با مشورت با دورفها از آنها خواستند که قویترین طناب ممکن را با جادو خلق کنند تا بتواند این گرگ عظیم را اسیر کند. طناب ساخته شده گلِیپنیر نام گرفت.
وقتی خدایان با این طناب جدید که ظاهری بسیار نازک و ضعیف داشت به فنریر نزدیک شدند تا به شکل گذشته به بازی با فنریر (آنها امتحان کردن طنابها و زنجیرهای مختلف برای پی بردن به میزان قدرت فنریر را به شکل یک بازی برگزار میکردند) بپردازند، فنریر با دیدن طنابی به آن ضعیفی به هدف خدایان شک کرده و شرطی برای این بازی در نظر میگیرد. فنریر میگوید در این بازی تنها در صورتی حاضر است که به خدایان اجازه دهد او را با طناب ببندند که یکی از آنها دست خود را در دهان او قرار دهد. اینبار هم تیِر داوطلب شده و دست راست خود را در میان آروارههای غظیم فنریر قرار میدهد. خدایان با سرعت طنابها را بسته و به سنگی محکم میکنند و فنریر که میبیند قادر به فرار از این طناب نیست فوراً دست تیِر را گاز گرفته و از مچ جدا میکند. صدای زوزههای خشمگین فنریر به قدری بلند میشود که هر بار منجر به زمینلرزهای عظیم و خطرناک میشود. برای ساکت کردن او خدایان شمشیری غول پیکر را در آروارههای او فرو کرده و فک بالا و پایین او را به هم متصل میکنند. فنریر اسیر و ساکت در بند باقی میماند تا با شروع رگناروک انتقام خود را از خدایان بگیرد.
- گِری (حرص) و فرِکی (طمع): همانطور که پیشتر گفته شد خدای خدایان را چندین حیوان افسانهای همراهی میکردند، که دو گرگ به نامهای گری و فرکی از این حیوانات بودند. اودین با توجه به اینکه به خوردن غذا نیازی نداشت و تنها به نوشیدن معجونی مخصوص (به نام مید که ساخته شده از خون و عسل است) نیاز داشت، از غذاهایی که برای او تهیه میشد به این دو گرگ وفادارش میداد. گری و فرکی اودین را همه جا دنبال میکردند.
- گُلدفَکسی (یال طلایی): گلدفکسی، زیباترین اسب اسطورههای نورس است.
- گالینبرستی (پوست طلایی): گالینبرستی، گرازی طلایی رنگ است که توسط دو برادر آهنگر دورف به نامهای سیندری و بروکر ساخته شده است. وی گرازی معمولی نیست. او از تمام اسبها سریعتر میدود و بر روی آب و هوا نیز قادر به دویدن است. نور طلایی رنگی از پوست او نیز ساطع میشود که منشا روشنایی در تاریکی خواهد بود. بسیاری از سربازان وایکینگ نقش این گراز را بر روی سپرهای خود میکشیدند تا از آنها در برابر تاریکی (ترس) محافظت کرده و شانس به آنها هدیه دهد.
- گالینکَمبی (شانه طلایی): گالینکمبی یکی از خروسهای سرخرنگ افسانهای است که در زمان وقوع آخرالزمان به خدایان و قهرمانان مستقر در والهالا شروع رگناروک را اعلام میکند.
- هیدران: بزی ماده است که وظیفه ساخت بشکههای بینهایتی از نوشیدنی خدایان (مید) را به عهده دارد که هر شب برای آنها در والهالا سرو میگردد.
- هوگین (اندیشه) و مونین (حافظه): دو کلاغی که بر فراز سرزمینهای نهگانه نورس پرواز میکنند. هوگین و مونین نیز از حیوانات همراه خدای خدایان اودین هستند. آنها هر روز صبح از شانههای اودین پرواز کرده و شب به نزد او باز میگردند و اخبار و اتفاقات سراسر عوالم نهگانه را در گوش اودین زمزمه میکنند.
- یورمنگاندیر (مار عظیم میدگارد): یورمنگاندیر یکی دیگر از فرزندان لوکی است که در زمان کودکی به فرمان اودین به اعماق دریا تبعید شده است. یورمنگاندیر به سرعت به شرایط جدید خود عادت کرده و شروع به رشدی وحشتناک میکند. با گذشت زمانی اندک او به قدری بزرگ میشود که به دور میدگارد (سرزمین انسانها) چنبره میزند. ثور و یورمنگاندیر دشمنان خونی یکدیگر هستند و در آخرالزمان در مقابل هم مبارزه کرده و یکدیگر را میکشند.
- نیتاگ (مردهخوار): نیتاگ اژدهای مخصوص هِل است. نیتاگ خوفناکترین موجود اساطیر نورس، از ریشههای ایگدراسیل و همینطور از اجساد گناهکاران تغذیه میکند.
- وِدِرفولنیر (طوفان سپید): در اساطیر نورس ودرفولنیر در واقع شاهینی است که در میان دو چشم یک عقاب عظیم لانه دارد. این عقاب در آثار باقی مانده اسطورههای نورس عقابی بینام است که بر نوک بالاترین شاخههای ایگدراسیل زندگی میکند و بر روی تمام عوالم نهگانه نظاره دارد. این عقاب گاهاً با ودرفولنیر یکی درنظر گرفته شده است.
- راتاتوسکر (Ratatoskr): راتاتوسکر سنجابی است که هر روز از نوک شاخههای درخت زندگانی(ایگدراسیل) تا ریشههای آن پایین و بالا میدود. وظیفه او انتقال پیام دشمنی از ودرفولنیر و عقاب مستقر در نوک ایگدراسیل به نیتاگ در کنار ریشههای آن است. او هر روز سعی میکند بر آتش نفرت و دشمنی این دو بیافزاید. رتاتوسکر سنجابی مرموز و فضول است که نقش مهمی در شکلگیری دشمنی میان موجودات مختلف در عوالم نهگانه نورس دارد.
- اِسلِپنیر (Sleipnir): اسلپنیر اسب جادویی اودین، اسبی خاکستری رنگ و هشتپایی است که هیچ حیوانی قادر به پیشی گرفتن از او در سرعت نیست. در اساطیر نورس اسلپنیر نماد باد بوده و قادر به دویدن بر روی ابرها است. بر روی پوست اسپلنیر طلسمهایی مرموز نوشته شده است که از سرزمین هِل منشا میگیرند و توسط لوکی به اودین هدیه داده شده است.
- تانگِنیسنیر (دندان آسیاب) و تانگِنینویست (دندان نیش): دو بز معروف ثور (خدای طوفان)، هستند که وظیفه کشیدن کالسکه مخصوص او را به عهده دارند. به محض سوار شدن ثور بر روی کالسکه خود صدای سمهای این دو بز و برقی که از برخورد سمهای آنها با زمین بلند میشود به شکل رعد و برق به میدگارد میرسد. همچنین زمانی که ثور به دور از خانه به گرسنگی دچار شود این دو بز را میخورد و روز بعد با استفاده از پتک جادویی خود دوباره آنها را زنده میکند.
15 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
سر وقت میام میخونم
مثل همیشه عالی بود نیک .
مرسی