22 اسلاید پست توسط: ƳƛƧƖƝ انتشار: 5 دقیقه پیش 252 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

شما هم خاطرات ترسناک تون رو بنویسید...😉



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (83)
  • image🍡𝒩ℯℊ𝒾𝓃🍡
    برائ همیشہ

    من که خودم خاطره ترسناک ندارم ولی امروز یکی رو ترسوندم و می‌خوام فردا هم یه سک.ته بدمش🤩✅

  • image𝘏𝘢𝘳𝘳𝘺
    🔮احضار شما آرزوی ماست🔮

    خسته نباشی زیبا🤭🔮

  • imageگیلاس
    در حال مطالعه

    وقتی بچه بودم با مامان و بابام رفتیم خونه مامان بزرگم. بابام بهم گفت تو پیاده شو زنگو بزن اگه بودن مام پیاده شیم. من زنگو زدم که عمم جواب داد کسی خونه نیست. منم رفتم نشستم تو ماشین گفتم عمه گفت کسی خونه نیست.. بابام زنگ زد به پدر بزرگم که گفت که ما بیرونیم ندا هم باهامونه ( ندا همون عممه ) وقتی قطع کردیم پشمای هممون ریخته بود.. اگه عمم با اونا بود پس کی جواب منو داد؟در حالی که اون صدا دقیقا صدای خودش بود..

  • imageعمه هیونجین💃
    لی‌هو ظنمه🎀

    نمیدونم ترسناکه یا نه ولی:تو خانواده ما معتقدن وقتی خواب ببینی داری یه چیزیو میفروشی چند روز بعدش یکی می/میره،این اتفاق تا جایی که میدونم سه بار افتاده،زن عمو مامانم خواب دید داره پارچشو به خواهرش میفروشه چند وقت بعدش شوهرش برق گرفتش و فوت کرد،مامان بزرگمم سه سال پیش خواب دید داره ظرفشو میفروشه به یکی که یادش نمیاد کی بود،چند وقت بعدش پدربزرگم فوت کرد و مامانمم اولای مهر خواب دید میخواست زمینشو بفروشه ولی نفروخت،سه هفته بعد داییم خیلی خیلی ناجور تصادف کرد🥰

  • imageآرتاح
    мой мир @e

    خسته نباشی
    یکی از بهترین کاربرا :

  • عالیه😍
    خسته نباشی💛

  • من یبار تو سالن ورزش مدرسه، موقعی که تازه رفته بودیم تو سالن داشتم با یه توپ بازی میکردم یهو یه چیزی محکم خور رو شونه م برگشتم دیدم نه توپ بوده نه ادم

  • image𝗔𝗺𝗶𝘁𝗶𝘀
    𝗣𝗵𝗼𝗻𝗸

    حالا من خاطره ترسناک هم داشته باشم یادم نمیاد ولی دوستم میگفت موجود افسانه ای که مال ایران هست رو دیده ( اسم موجود یادم نیست ) تعریف میکرد میگفت شب بود و میخواستم یکی از بچه های فامیل رو ببرم پیش مامانش بعد توی راه یهو سمت راستم رو نگاه کردم و دیدم یه موجود بلند و سیاه از لابه لای درختا بهم زل زده ( سمت راستشون جنگل بوده ) منم جیغ کشیدم و برگشتم و ..

  • image𝗔𝗺𝗶𝘁𝗶𝘀
    𝗣𝗵𝗼𝗻𝗸

    عه منم بودم 😃⭐️
    عالی بود ، مثل خودت 🛐✨

  • image𝗔𝗺𝗶𝘁𝗶𝘀
    𝗣𝗵𝗼𝗻𝗸

    پستت 🛐🛐

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.