زمستان سرد است. باید هم سرد باشد اما از قلبم سردتر نه. روحم برفین شده. خورشیدم پشت کدام کوهستان پنهان شده؟!
زمستان سرد است. البته باید هم سرد باشد. اما تمام آن سوزهای طوفانی و بادهای سرد، در مقابل سرمای قلبم هیچ بودند. سرد بود. سردتر از همیشه. از آن اول هم قرار بود سرد باقی بماند. برف های قله هایش سنگین پابرجا بماند. اما همیشه سرنوشت آنگونه که تو تصور میکنی نیست. میان ناکجا آباد، خورشیدی طلوع کرد. یک گرمای تابستانی. آن موقع ها در عمارت کاری برای انجام دادن، وجود نداشت. یک مکان ساکت و تاریک. خدمه هایش را به اختیار خودم عوض میکردم. برای سرگرمی. برای اینکه زود از همه چیز خسته میشدم. آن روز یک ندیمه جدید آمد. یک نوازنده. اسمش «موریکو» بود. دختر طبیعت. چشم هایش، هر کریستال برفی را آب میکرد. چه برسد به کوهستان سرد قلب من.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
خیلییییییییییی خوب بود فقط از چه انیمه ای بود؟
مرسی نفس...انیمه خاصی نیست داستان خودمه
پستت خیلی خوب بود♥️🫂
امیدوارم در آینده یکی از بهترین کاربر ها بشی☺️👍🏻
اگه میشه لطفا به پست و اسلایس های منم سر بزنید🙃🤍
بک هم میدم😉🤯
ادمین زیبارو پین؟☺️🫂
ممنونم زیبای وجود 3>
🫂♥️❤️