
بگو پست بعدی چی باشه🤔♥️

«ساساکی و پیپس» زندگی کسلکننده شغلی ساساکی هر روز با کار پر میشود اما او را خسته و ناامید در پایان روز رها میکند. ساساکی در جستجوی همراهیای برای پر کردن خلای زندگیاش به یک فروشگاه حیوانات خانگی میرود بدون اینکه بداند همین کار زندگی اش را تغییر میدهد. پس از خرید پرنده ای زیبا و بردنش به خانه... هماتاقی جدیدش فاش میکند که در واقع حکیم بزرگی از دنیای دیگر است و بلافاصله ابرقدرتها و توانایی سفر بین دنیاها را به ساساکی هدیه میدهد. تنها آرزوی ساساکی استفاده از این قدرتهای جدید برای زندگی مطمئن و آرام است اما چند شخصیت متفاوت ممکن است آرامش او را خراب کنند...

«توانایی مرگ فوریم به حدی رسیده که هیچکسی تو این دنیا در برابرم شانسی نداره!» هنگامی که یوگیری تاکاتو بر اثر سر و صدای کاملاً دیوانه کننده و خونین در سفر مدرسه بیدار میشود، متوجه میشود که همه دانشآموزان کلاسش به دنیای دیگری منتقل شدهاند! به نظر میرسد خود او موفق شده بود تا بخوابد و از تمام اتفاق چشم بپوشد و از هدیهای که دیگران توسط حکیم مرموزی که آنها را منتقل کرده بود دریافت کردند، بیبهره بماند. بدتر از این، او و یکی دیگر از همکلاسیهایش بیرحمانه توسط دوستانشان رها شدند تا به عنوان کبریت برای یک اژدهای نزدیک عمل کنند. اگر چه فکر مرگ او را زیاد آزار نمیدهد، با اکراه تصمیم میگیرد همراه تنهاش را حفظ کند. در نهایت موجودی سطح ۱۰۰۰ با قدرت مخفی او برای به حکم مرگ در یک ذهن نمیتواند رقیبی باشد! البته اگر خودش طولانیتر بیدار بماند تا از آن استفاده کند...

«ایشورا» در دنیایی که پادشاه دیوها مرده است، گروهی از نیمهخدایان که قادر به شکست او هستند، دنیا را به ارث بردهاند. یک شمشیرباز استاد که میتواند با یک نگاه دریابد چطور حریفش را شکست دهد. یک نیزهدار تندرو که میتواند دیوار صوتی را بشکند. یک دزد اژدهاپر که با سه اسلحه افسانهای همزمان میجنگد. یک جادوگر همهتوان که میتواند افکار را به واقعیت تبدیل کند. یک فرشته آدمکش که مرگ آنی میآورد. این قهرمانان برای کسب عنوان "قهرمان واقعی"، هرکدام به دنبال چالشهایی علیه دشمنان سرسخت میروند و میان خود برخورد ایجاد میکنند. نبرد برای تعیین قدرتمندترین میان قدرتمندان آغاز میشود.

«پالادین دوردست» در شهری از مردگان که مدتهاست ویران شده و به دور از تمدن بشری است، فرزند یک انسان زندگی میکند. نام او "ویل" است، و توسط سه روح، بزرگ شده است: جنگجوی اسکلتی پرشور، خون؛ کاهن مومیایی زیبا، مَری؛ و جادوگر شبحوار دمدمیمزاج ، گاس. این سه نفر به پسر عشق میورزند و هر آنچه که میدانند را به او میآموزند. اما یک روز، ویل شروع به پرسیدن کرد: "من کیستم؟" ویل باید رمز و رازهای سرزمین دورافتادهی مردگان را آشکار کند و گذشتهی مخفی ارواح را کشف کند. او باید عشق و رحمت خدایان خوب، و تعصب و دیوانگی بدها را بیاموزد. و وقتی همه چیز را بداند، پسر اولین قدم خود را در راه قهرمان (جوانمرد) شدن برمیدارد.

«روند بازی زندگی واقعیت مجازی یک مرد میانسال» یک نوع جدید بازی جهان بزرگ واقعیت مجازی به نام «یک زندگی آزاد دیگر» منتشر شده است. او با آواتار پسربچهای به نام «زمین» وارد بازی میشود. تایچی تاناکا (38 ساله، مجرد) شغل معمولی دفتری دارد و در اوقات فراغت خود به بازی ویدیویی مشغول میشود. در جهانی که بازیکن میتواند هر کاری که مایل است را انجام دهد، او تصمیم میگیرد تا مهارتی را که از آن به عنوان یک مهارت بیفایده یاد میشود، فرا گیرد! او داروهایی تهیه میکند که فرآوری آنها زحمتانگیز است، غذاهایی تهیه میکند که بیش از حد مطلوب است و از جنگافزارهای بیگانه غیرمعمول برای شکار موجودات بهره میبرد...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
می خوام یه انیمه ملایم ببینم
نمی خوام زیاد خشن باشه
چیزی دارید معرفی کنید ؟
فردا تو پستام میگم
میتونی هنر جادویی رنساس رو بببینی باحاله خیلی آروم و هنری هم هست
مرسییی💙
خواهش
بوسه ی نامزدی هم هست
دقت کنید بوسه ی نامزدی نه بوسه ی ایزدی
تو پست بعدی میزارم
ممنون 🥹
خواهش🙃
فقط یه ایسکای دیدم اونم سیساید اسکواد بود👍🏻
اونم نصفه نیمه دیدم😕
به خاطر کیفیت پایین عکس ها ببخشید عکس با کیفت که با فرمت های تستچی بخوره پیدا نکردم